واقعا چرا من همش ازشون ناراحت میشم هیچ جوره دلم باعاشون صاف نمیشه داستان داره براتون تعریف میکنم چرا اینجوریم
آره والا😂😂
چون اونا مارو از خودشون نمیدونن
چون اونا نفرتشونو بهمون نشون میدن
چون اکثرا خیرتو نمیخوان و تو این انرژی منفی و میگیری ناخواسته ازشون
اول اینکه تفاوت فرهنگی وجود داره و اولشم خانواده شوهر به خاطر عذم شناخت از عروس مسخوان همش امرو نهی کنن و حرفشونو به کرسی بنشونن اینجوری میشه که عروس چشش ازشون میترسه بعدانم که عروسو میشناسنو میخوان محبت کنن دیگه عروس قبول نمیکنه
مامان شوهرم ک ازم متنفرههه
چون هیچوقت عروس عضو خانواده نیست
همه به چشم یه دیو که‌پسرشونو قاپیده نگاه میکنن
انگار قبل عروس بدبخت پسرشون چه تحفه ای بوده
مامان همسرم فقط بلده ب زن پسرش حسادت کنه گریه کنه خودشو بکشه
ب پسرش گفته یه شب پیش من بخواب یه شب پیش زنت
چون اونا حسابی کرم دارن نسبت ب عروس
من از اول با نیت خوب رفتم جلو
اولش خیلی تحمل کردم
گفتم بالاخره میشناسن منو و درست میشن اما نشد
با ریزترین حرکت خلاف میلشون وحشی شدن
شاید منم خواهرشوهر بشم ار عروس خوشم نیاد نمیدونم
بعدشم‌میخوان سبک زندگیت زیر نظر اونا باشه
برخلاف میل شون عمل کنی میخورنت
من کلا از این بی تفاوتیشون بدم میاد ما تو عقدیم باید بریم سع نا تیکه ای ک دوماده بخرع رو بخریم حسودی نمیکنما اما حتی ی لباس از وقتی عروسشون شدم هیچی نخریدن حقوقشون مشترک هستش اما الان واقعا عصبیم عید بود من لباس اصن نخریدم با اینکه عروس تازشون بودم نگفتن عیدی مال تو از اون ور بر دخترشون لباسای مارک و هزار جور چیز میخرن گوشی نمیدونم چی من از این ک با پول خودشون میخرن مشکل ندارم از شوهر من میگیرن واقعا نمیبینن ما داریم جمع میکنیم یچی بخریم؟ هی هر چی میشه مادرشوعرم میگ بابات بهت میده ک همین پریشب دعوام شد با شوهرم گفتم وقتی زن تو شدم خرجم با توعه مامانت فوضولی بابای منو نکنه فلان
به قول شوهرم مادرشوهر فک میکنه پسرش تحفه بوده از چنگش دراوردیم😂و اینکه پسرش حیفه برا عروسش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
