من بعد سقط ,خیلی حالم بد بود,حرف اطرافیان.درگیری روحی,کلا یک سال اصلا نه دکتر رفتم نه درمان کردم.دیدم از سنم داره میگذره.بعد اون .دوباره دکتر دوباره قرص,,,قرص متفورمین.کلومیفن..امپولهای گونال.قرص لتروزل,همه چی خوردم.بعد چهار بار تزریق مصرف قرص حامله شدم.و همش بچه ها ,تر وسط بارداری قلب کار نمیکرد,دکتر بهم گفت فقط استرس تعطیل ,بیخیال
گاه دلتنگ میشوم,دلتنگ تر از همه دلتنگی ها,گوشه ای می نشینم وحسرت هارو میشمارم,باختن ها وصدای شکستن را,نمیدانم من کدامین امید را نا امید کردم وکدام خواهش رانشنیدم و به کدام دلتنگی خندیدم که چنین دلتنگم.............