اونایی ک تعبیر خواب بلدن بگن لطفا من ازدواج دوممه یدونه پسر دارم دست باباشه ینی شوهر اول بد من خواب دیدم داشتم از کوچه اونا رد میشدم پسرمو دیدم بی حال افتاده دم در بد هیچی نیس ورش دارع من ور داشتم یکم قربون صدقه رفتم یه دفعه دیدم ابجیش اومد دید مارو دوباره رف حیاطشون بعدش یادم نیس کی اومد بیرون من ندادم بهش آخر سر باباش اومد گفتم اینجوری مراقبت میکنی از بچه هیچکی نیس وردارع بی حال افتاده
بد اون تموم شد من رفتم خونمون یه دفعه دیدم همسر ثابقم با یه حالتی میاد خونمون من حس میکردم میخواد یه بلایی سرم بیارع ترسیده بودم درارو قفل کردم با لگد بازش کرد بد یه دفعه دوییدم خونه داداشم ابنا درارو قفل کردم بد اومد اونجام در رو شکست بد زنداداشمم بود حاملس من با داد کشیدم گفتم نکن توروخدا حاملس بد زنداشو راهی گردم رف بعدش همسر ثابق یه جوری آروم شده بود انگار ن انگار داشتیم حرف میزدیم من فقط یادمه اینو گفتم گفتم چرا حرف خانوادتو قبول داشتی و فک میکردی من دروغ میگم اونجا یه دفعه بابام اومد تو حیاط من اینو از خونه پرتش کردم بیرون بد دیدم خانوادم با دیدن همسر سابق اصلا عصبی نشدن عادی بود انگار براشون حتی همسر خودمم اونجا بود بد همسر ثابقم زخمی شدع بود همسر خودم میخواس پول بدع ببره نمیدونم چیکار کنن 😐 من آخرش عصبی شدم دستشو گرفتم انداختمش تو کوچه