دفعه اول کوه بودیم خواست ببوستم گفتم سیگار کشیدی اول قبول نکرد بعدش قبول کرد و کلی عذرخواهی کرد
دفعه دوم دعوامون جدی بودخیلی شاید ب طلاق میرسید یهو دم یه مغازه وایساد رفت مغازه اومد بغل دستم روشن کرد
من ازش فاصله گرفتم و گریم گرفت
اینا ماله چند وقت قبله چندماهیه نامزد کردیم
من از سیگار متنفرم ظهر حس کردم کشیده دهنش بو سیگار میداد با کمال خونسردی گفت نه منم پاپیچش نشدم
ولی شک مث خوره افتاده ب جونم چیکار کنم