رفتم دکتر اصلا چرت میگفت میگفتم من از فلان چیز میترسم
من فکری بد میکنم میگفت مگه فلان چیز و از نزدیک دیدی برات اتفاق افتاده
اصلا نشست زندگی نامه ی خودشو از ۱۵ سال پیش گفت برام بجای اینکه من حرف بزنم همش اون حرف زد
بعد دیگه دارو داد گفت تموم شد بیا
منم یکی دوماه خوردم تاثیری ندیدم زیاد نرفتم بعدم گوش کسی نیست کنه ب حرفام اونم از خودش میگفت
روانپزشک بود
من شرایطم خیلی بده جوری نیست الکی افسرده شده باشم باید مشکلام درست میشد با دکتر حل نمیشه