2777
2789
عنوان

خانواده شوهر

212 بازدید | 21 پست

خواهش می کنم کسی که این شرایط داشته و تونسته راه حل پیدا کنه کمک کنه

من ۵ سال ازدواج کردم تو این پنج سال فقط سال اول بدون تنش زندگی کردم خانواده شوهرم بخصوص اون دختر روانیشون دائم من اذیت کردن و من به دور از خانواده بودم تنها بودم و حرفشون نشدم(البته الان به این نتیجه رسیدم ای کاش از همون اول خودمو به دهن درگی میزدم شاید انقدر اذیت نمیشدم) یک سال دیگه تحمل رفتار ها و برخوردارند نداشتم برا همین با درگیری های که داشتیم همسرم تصمیم گرفت کمتر خونشون بریم این شرایط خیلی بهتر کرد با خواهر شوهرم هم خودم قطع رابطه کردم(احساس میکنم بزرگترین لطفی که در حق خودم کردم)ولی همسرم از این موضوع ناراحت چه راحلی دارید کمک کنه زندگیم لذت بخش بشه

از نظر شغلی مستقل هستم یه بچه دارم همسرم خودش خیلی دوستم داره ولی تحت تاثیر حرف های خانوادش خیلی قرا ...

اهمین نده.بگو باشه آشتی میکنم به شرط اینکه بری باخواهرت خرف بزنی بهش یاد بدی که احترام منو نگه داره.خودتم باهاش سرسنگین باش.در حد سلام وخدافظ

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بذار ناراحت باشه 

محل به این حسش نده 

چون اگه احساسی بشی و بگی باشه آشتی کنید زندگیت داغون میشه 

عادی باش 

والا من که۱۳ ۱۴ ساله ازدواج کردم 

هنوز خونه خواهرش رو ندیدم 

انقدر خبیث هست دعوت نکرد منم نرفتم محل نمیدم اصلا میبینمش هم فقط میگم سلام خداحافظ 

کرم رو بیشتر خانواده شوهر میریزن باعث دعوا و قهر میشن 


به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️

همسرت بره خب ناراحتی نداره خونوادش مشکل دارن دیگه شما چکار کنی

در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش   یه مردادیه جذاب   
بذار ناراحت باشه  محل به این حسش نده  چون اگه احساسی بشی و بگی باشه آشتی کنید زندگیت داغ ...

گره کار من اینجاست که همسرم نمیخواد پذیرش کنه خانواده مریضی داره من تنها موندم ازیک طرف تحمل رفتار اونا غیر قابل تحمل و از طرف دیگه حالی کردن همسرم خیلی سخت همین داره عذابم میده 

از نظر شغلی مستقل هستم یه بچه دارم همسرم خودش خیلی دوستم داره ولی تحت تاثیر حرف های خانوادش خیلی قرا ...

تو جوری حرف بزن که تحت تاثیر حرفای توباشه.اون بیشتر تایمشو با تو.پس اگه نتونی که بکشونی سمت خودت مشکل ازخودته.مردا خیلی زود نرم میشن.سعی کن همیشه با ادب برای همسرت وحاضر جواب برای خواهرشوهرت باشی.با همسرت صحبت کن با( سیاست)بگو عزیزم من که مشکلی باهیچ کدومشون ندارم همشونم دوست دارم ولی خواهرت خیلی منو ناراحت میکنه.مگه من دشمنتونم.و....ازاین حرفا.اونم پیش خودش میگه عجب زن عاقل وپخته ای دارم.اصلا راجب خانوادم بدنمیگه.حتما مشکل ازاوناست.جلوی اوناهم سعی کن به خواهرشوهرت سلام وعلیک داشته باشی شوهرت نبودنی به کتفت حسابش کن تاکلربیاد دستش

فقط مراقب باش این ناراحتی به جایی نرسه که همسرتون شما رو مقصر جدایی خودش از خانواده و خواهرش ببینه.این موضوع روی رابطه شما و همسرتون و زندگیتون قطعا تاثیر خیلی بدی میذاره

می تونید آشتی کنید ولی با حداقل ارتباط 

تو جوری حرف بزن که تحت تاثیر حرفای توباشه.اون بیشتر تایمشو با تو.پس اگه نتونی که بکشونی سمت خودت مشک ...

من هر کار می کنم سعی می کنم خونه تمیز کنم غذا آماده باشه رفتیم مشاوره سعی کردم تفریح و گذشت گذارمون بیشتر باشه براش کادو میخرم بین خودمون مشگلی نیست ولی تا میره خونه خودشون اون مامان دیونه احساساتیش میکنه اون میاد میگه تو عقد ه ای هستی توهمی هستی در صورتی که به خدا قسم مشگل از سمت اوناست

فقط مراقب باش این ناراحتی به جایی نرسه که همسرتون شما رو مقصر جدایی خودش از خانواده و خواهرش ببینه.ا ...

دقیقا مشگل همین جاست از نظر شوهر من خانوادش هیچ مشگلی ندارن

نمیخواد قبول کنه دوتا دامادشون و زن برادرش هم همین مشگل دارن اونا هم قطع ارتباط هستن دیوار کوتاه تر از من پیدا نشده

من هر کار می کنم سعی می کنم خونه تمیز کنم غذا آماده باشه رفتیم مشاوره سعی کردم تفریح و گذشت گذارمون ...

خودتو عاقل ومعقول نشون بده.پشت سرشونم بدگویی نکن.همش بگو من اونا روخیلی دوست رارم مثل خانوادمن.بعدشم اگه مشکلش بارفت وامد حل میشه واروم میشه برو.زندگی یعنی گذشت کردن.

[QUOTE=294708443]همسرت بره خب ناراحتی نداره خونوادش مشکل دارن دیگه شما چکار خودش هر وقت بخواد تنها میره هر وقت مامانش بزارش سر کار میاد به جونم میفته 

نمیدونم اینا به خدا اعتقاد دارن یا فقط اسمشو میارن

گره کار من اینجاست که همسرم نمیخواد پذیرش کنه خانواده مریضی داره من تنها موندم ازیک طرف تحمل رفتار ا ...


باور کن خوبم میفهمه 

و نمیخواد شما متوجه بشی و اینو بزرگش کنی 

میخواد کاری کنه همه رو داشته باشه 

بازم میگم اصلا حرفی ازشون نزن 

چیکار میکنن نمیکنن 

شوهرتم حرف زد 

فقط سر تکون بده که داری گوش میدی 

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️

باور کن خوبم میفهمه  و نمیخواد شما متوجه بشی و اینو بزرگش کنی  میخواد کاری کنه هنه رو دا ...

دقیقا جمله شما درست

من اصلا در موردش حرف نمیزنم اصلادوست ندارم اسمشون بیاد ولی همسرم هر وقت مامانش بزارم سر کار میگه بیا بریم خونه این خواهرم بریم خونه اون یکی میگم وقتی اونا برا زن تو ارزش قائل نمیشن من چرا کوتاه بیام چند سال کوتاه اومدم دیگه تحمل ندارم بعد شروع میکنه به توهین

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز