بچه ها تازه تو محل کارم یه صندوقدار آوردن این خانم همش سرش تو کار من بود هی میرفت ب همه میگفت فروش این سمت مشخص نیست باید یه فکری کنید یه روز اومد گیر داده بود فروشت رو بنویس گفتم من نمیتونم بنویسم هزارتا کار انجام بدم یه نفرم من خودش نشست نوشت باز هی تو همه کارهای من دخالت میکرد