2777
2789
عنوان

واگذاری

308 بازدید | 26 پست

سلام به همگی

اینجا کسی هست ساکن تهران باشه و بتونه توو واگذاری یه گربه به من کمک کنه؟

حالا یا برای خودشیا اگه کسی رو میشناسه.

من دارم مهاجرت می‌کنم و نمیتونم ببرمش حداقل الان و دنبال یه جای مطمئنم که بذارمش اونجا.

۴ سالشه و دختره از اولم پیش خودم بوده

ممنون میشم اگه میتونید راهنماییم کنید چون خیلی هم وقت ندارم.

خُنَک آن قمار بازی که بِباخت آنچه بودش / بِنمانْد هیچش الا هوس قمار دیگر

بله دامپزشکی الیت توی گوگل بزنی یکیو میشناسم اونجاس چن وقت پیش ی گربرو گذاشته بودن واسه واگذاری زیاد دارن تهران هست

۱۸ سالمه توی اسم همینجوری زدم ۱۳۸۷ سوتفاهم نشه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بله دامپزشکی الیت توی گوگل بزنی یکیو میشناسم اونجاس چن وقت پیش ی گربرو گذاشته بودن واسه واگذاری زیاد ...

عزیزم من تماس گرفتم با اینجا که گفتی ولی موردی نداشت

اگر اطرافتان کسی مورد واگذاری سراغ داشت لطفاً به من اطلاع بده

ممنونم 🌸

⭐️تا نباشد امر حق🌿برگى نيفتد از درخت⭐️

چند دقیقه پیش توی تاپیکی کامنتی گذاشتيد که سوالش درمورد کارما بود

راستش خیلی از طرز فکرتون خوشم اومد و اومدم توی پروفایلتون ببینم واقعا چه شخصیتی دارید که شاید دوست بشیم و از همدیگه چیزای خوب یاد بگیریم... بعد دیدم اقا هستید یکم سخت شد

و تاپیک هاتون رو که خوندم.....

 چقدر ذهنم درگیر شد و شوک شدم. انگار توی همین چنددقیقه فیلمی واقعی تماشا کردم....



زندگی که یک بار زیر سوال نرود، ارزش زیستن ندارد...
چند دقیقه پیش توی تاپیکی کامنتی گذاشتيد که سوالش درمورد کارما بود راستش خیلی از طرز فکرتون خوشم اوم ...

لطف دارید

بخاطر انشای نوشته‌هاش چون یکم ادبی نوشتم همچین حسی رو به خواننده منتقل می‌کنه.

نوشتن مهمترین انگیزه‌ی زندگی من بوده همیشه و هنوز هم هست و اتفاقا ادعا هم دارم در این مورد :)

دلیل شوک شدنتون چی بود؟

خُنَک آن قمار بازی که بِباخت آنچه بودش / بِنمانْد هیچش الا هوس قمار دیگر
لطف دارید بخاطر انشای نوشته‌هاش چون یکم ادبی نوشتم همچین حسی رو به خواننده منتقل می‌کنه. نوشتن مهم ...

چقدر خوب که مینویسید، اتفاقا قلم خوبی هم دارید

اگه کتابی وبلاگی چیزی نوشتید خوشحال میشم بخونم


فکرکنم بیشتر از اینکه یه اقا درمورد احساس و زندگیش نوشته بود برام تعجب اور بود، من علاقه ای به رمان و کتاب های داستان ندارم ولی سرگذشت ادما رو خیلی دوس دارم بشنوم و خیلی وقت ها تماس های دکترهلاکویی رو گوش میکنم و سرگذشت و پاسخ دکتر بهشون برام جالبه و بیشتر به مباحث شخصیت شناسی و روانشناسی علاقه دارم

داستان شما هم برام جالب بود و بخصوص اینکه از دید یه اقا داستان عاشقانه تعریف شده و توی سایتی که اکثرا خانم هستن نوشتید برام تعجب اور بود و هضمش سخت


ولی برخلاف نظرات از برگشتتون به اون خانم خوشحال نشدم...


زندگی که یک بار زیر سوال نرود، ارزش زیستن ندارد...
چقدر خوب که مینویسید، اتفاقا قلم خوبی هم دارید اگه کتابی وبلاگی چیزی نوشتید خوشحال میشم بخونم ف ...

خیلی ممنون

بله آدرس ایمیلتون رو بدید داستان براتون بفرستم

کار اصلی من نویسندگیه و همین رشته رو هم خوندم.

من قبول ندارم اینجا زنونه‌س راستش

همونقدر که خانوم‌ها نیاز به آموزش و اشتراک تجاربشون دارن مردها هم نیاز دارن.

منتها خیلی از خانوم‌های اینجا دچار عقده‌ی خودتحقیری هستن و فکر می‌کنن اینجا بودن در شان مرد نیست و مردها ذاتا نیازی ندارن چیزی یاد بگیرن و همه جوره باهاشون کنار میان و خودشون رو مقصر می‌دونن. کلا دوست دارن که قربانی باشن و ذاتا پذیرفتن که جنس دوم هستن، تا حدی که من از حقوقشون دفاع می‌کنم اما اونا میان با تحقیر و توهین جواب من رو میدن.

چرا خوشحال ننشدید؟

خُنَک آن قمار بازی که بِباخت آنچه بودش / بِنمانْد هیچش الا هوس قمار دیگر
خیلی ممنون بله آدرس ایمیلتون رو بدید داستان براتون بفرستم کار اصلی من نویسندگیه و همین رشته رو هم ...

اگه ایرادی نداره ایمیلم رو دایرکت براتون بفرستم؟


بله درست میگید منم خیلی دیدم فقط برای درد دل میان و راه حل میدیم اصلا قبول نمیکنن و به قول شما توهین هم میکنن! تازه من همجنس خودشونم هستم 

اتفاقا دوستی های جنس مخالف به شرطی که حد و حدود رعایت بشه خیلی به ادما کمک میکنه و اطلاعات ادم بالا میره، چون دیدگاه ها با هم فرق داره و معمولا مردها نگاه سازنده دارن و میخوان راه حل پیدا کنن یا بحث رو به نتیجه برسونن ولی خانم ها دنبال تخلیه ی احساساتشون هستن و اینکه بگن حق با ماست

البته اکثریت رو گفتم و همه اینطور نیستن


بیشتر بخاطر اینکه معمولا وقتی دو نفر بعد از مدتی رابطه از هم جدا میشن اون بند عاطفی بینشون پاره میشه و نبودن همدیگه رو قبول میکنن، بعد از مدتی هم هردوطرف دیگه ادم سابق نیستن و شخصیت جدیدی پیدا میکنن ولی هردو فکرمیکنن که طرفشون همون ادم سابق هست و اونجوری که طرف رو شناخته میشناسه، درصورتی که اخلاق ها فرق کرده و این باعث سردرگمی میشه که این همونی نیست که میشناختم و یجورایی هم انگار از سر اجبارذهنی که من یه روزی عاشق این ادم بودم و چقدر دلم براش تنگ میشده میخوام که بازم باهاش باشم ارتباط برقرار میکنه، درصورتی که الان واقعا دوتا ادم متفاوت هستن

اگه به این دید هردو جلو برن که من میخوام تازه تورو بشناسم و گذشته رو دور بریزن شاید بتونن باهم کنار بیان و دوباره رابطه ی خوبی رو بسازن ولی خب همیشه ادما اگاه نیستن و همیشه هم نمیشه گذشته رو کامل فراموش کرد، بالاخره یه ذهنیات و تصوراتی ادم داره و کنارگذاشتنش سخته



زندگی که یک بار زیر سوال نرود، ارزش زیستن ندارد...
اگه ایرادی نداره ایمیلم رو دایرکت براتون بفرستم؟ بله درست میگید منم خیلی دیدم فقط برای درد دل می ...

بله رابطه‌ی خوب دقیقا نیاز به تکرار احساسات خوب داره 

رابطه نیاز به پویایی داره.

من فکر کنم شما دچار سوتفاهم شدید در مورد همسر من.

این رابطه ی الان من اون رابطه‌ای که در موردش تاپیک نوشتم که چه بلاهایی سرم آورده نیست.

بله بفرستید برام حتما

خُنَک آن قمار بازی که بِباخت آنچه بودش / بِنمانْد هیچش الا هوس قمار دیگر
بله رابطه‌ی خوب دقیقا نیاز به تکرار احساسات خوب داره  رابطه نیاز به پویایی داره. من فکر کنم ش ...

مگه همون رابطه نیست که گفتید ۴سال باهم بودید و باهاش عشق رو تجربه کردید؟ من برداشتم این بود

زندگی که یک بار زیر سوال نرود، ارزش زیستن ندارد...
مگه همون رابطه نیست که گفتید ۴سال باهم بودید و باهاش عشق رو تجربه کردید؟ من برداشتم این بود

بله همون

خب چرا مخالف بودید؟

خُنَک آن قمار بازی که بِباخت آنچه بودش / بِنمانْد هیچش الا هوس قمار دیگر
بله همون خب چرا مخالف بودید؟

همون که توی کامنت قبلم توضیح دادم دیگه

و یچیز دیگه هم اینکه اگه واقعا یه دل هستید که باهم بمونید همین الان باهم برید روانشناس که خوبی و بدی رابطه تون و شخصیتتون رو بدونید و مشکلاتی که دارید یا ممکنه به وجود بیاد رو مطرح کنید تا رابطه تون رو اصولی پیش ببرید🌹

زندگی که یک بار زیر سوال نرود، ارزش زیستن ندارد...
همون که توی کامنت قبلم توضیح دادم دیگه و یچیز دیگه هم اینکه اگه واقعا یه دل هستید که باهم بمونید هم ...

آهان

خب رابطه‌ی ما بخاطر اینکه باهم مشکل داشتیم تموم شد.

در واقع یکسری عوامل بیرونی باعث شد که این اتفاق توو رابطه‌ی ما بیفته و من از همون موقع که پیشنهاد کات کردن رو مطرح کردم می‌دونستم پشیمون میشم ولی چاره‌ی دیگه‌ای نبود. درواقع اونموقع تنها راه محافظت از اون و رابطمون همین بود چون اگه ادامه پیدا می‌کرد دیگه چیزی از اون احساس نمی‌موند بین ما.

اون سه ماه باعث شد که متوجه بشیم از اون چیزی که فکرشو می‌کردیم بیشتر به همدیگه نیاز داریم.

درسته که برای اون این شکلی شد که به قول خودش زندگی کردن بدون من رو یاد گرفت و خیلی هم آسیب دید اما خب الان داریم بهتر میشیم.

درواقع الان دقیقا شدیم برعکس همدیگه.

قبل از جدایی اون مثل الان من بود و مثل الان اون

الان مساله‌ای که وجود داره اینه که دوریم از هم متاسفانه و اون خیلی راضی نیست که بیاد شهر دیگه‌ای زندگی کنه

قبل از جدایی هم این مشکل رو داشتیم ولی الان حادتره.

من تمام اون چهارسال رو توی شهر اونا زندگی کردم و الان توی شهر خودم شرایط کاری خیلی بهتری دارم

و موقتا هم قراره اینجا زندگی کنم

اما اصلا راضی نمیشه و به همین دلیل با اینکه عقد کردیم اما دوریم از همدیگه.

گاهی که از دلتنگی صحبت میکنه واقعا نمیدونم چی بهش بگن

که حالا برای لجبازی یا هرچیز دیگه‌ای حاضره این دلتنگی رو تحمل کنه اما حتا موقت هم زندگی توی شهر دیگه رو امتحان نکنه.

تازه توی شهر خودشون هم فقط مادرش هست و خیلی هم اهل رفیق بازی نیست اما زور اون شهر از من بیشتره گویا.

قبلا هم وقتی مسافرت می‌رفتیم همش دلش می‌خواست زودتر برگرده.

کلا هیچجا جز خونه احساس امنیت نمیکنه

و همیشه به من میگه تو مثل خونه‌ای برای من

اما در این مورد یهم اعتماد نکرده هنوز

من مطمئنم اگر قبول کنه تمام این ترس ها و مشکلات از بین میره

خُنَک آن قمار بازی که بِباخت آنچه بودش / بِنمانْد هیچش الا هوس قمار دیگر
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792