کلی چیز زده به اسم شوهرم همه ب ادر خواهرای شوهرم باهامون دشمن شدن البته خواهر شوهرام زیاد به روشون نمیارن من میگم حتما تو دلشون نفرین میکنن
شوهرمم عین خیالش نیست خیلی هم خوشحاله برای این ناعدالتی میگه اشکال نداره من پدر و مادرمو میبرم دکتر اونهمه سال تنها موندم تو بیمارستانا اونا واسه عیادت هم نیومدن الان انتظار ارث نداشته باشن
ولی من انقدر دلم آشوبه میگم حالا پسرارو میگیم کوتاهی کردن و...ولی انصافا دخترا خیلی زحمت میکشیدن🥺نفرینشون پشت سرمون نشه؟