بجز منو یه زنعمو وبچه هاش همه ی خانوادمون اهل دین و مذهبن 
بارها از محبت یا سوء نظرشون جنگ های روانی راه انداختن 
فکر کردم بااین حرکت مجبورشون کنم سراشون رو از زندگیم در بیارن 
آزار میبینم یکیشون یه جمله بشنوه ازم مثل درختی که صدتا کلاغ نشستن میشه یک هو همه بهم میریزن و کلی مشکل دارم