خواهرم الان پنج ماهه که آمده خونه پدرم قهر سر اینکه پسره خیلی مادر دوست هستش و هر چی مادرش بگه همونه واصلا از خوها م توی هیچ مسائلی مشورت نمی کنه و نظرشو نمی پرسه ب جاش میره با مادرش تصمیم میگیره
خیلی بی مسولیت هستش شوهرش مادرش هم خیلی دخالت میکنه تو زندگیشون پسره هم فقط طرف مادرش میگیره خواهر بیچاره من خیلی مظلوم و آرومه اصلا کاری ب کار مادر شوهرش نداره ولی مادرشوهرژ خورش رفت تالار دیدو خونه گرف براشون اصلا نظر خواهرم نپرسید
پسره خودش هم خیلی خسیس هستش در سال یک دست لباس هم نمیخرید ب خواهرم حتی عیدا تو نامزدی اصلا نمیبرد بیرون هیچ مسافرتی نرفتن تا الان خواهر یک ونیم سال ازدواج کرده آخرش هم بحثشون شد با شوهرش شوهرش گفته بود برو خنه بابات نبینمت من مادرم ب تو ترجیح میدم دیگه سراغی از خواهرم نگرفت تا چهار ماه بعد پیام داد تکلیف منو مشخص کن میمونی یا برمی گردی همین
شوهرش نه میزاشت خواهرم بره دانشگاه نه سرکار خودشم که براش هیچی نمیخرید
حالا پدرم میخواد طلاقش بگیره مادرم هم یه روز میگه جداشو یه روز میگه نه جدانشو خودش دیگه نمی خواد شوهرش
شوهرش اصلا اهل رفت و آمد نبود بعد ازدواج خواهرم خونه هیچ فایلی یا مسافرتی نرفت چون شوهرش نمی آمد