امروز یکم شیره توت و اب قاطی کردم بخورم چندتا هم مویز برداشتم ک بعدش بخورم داشتم ب شوهرم میگفتم ک اینا برای جنین خوبه و این حرفا یهو برگشت گف من ک ب این حاملگی خوش بین نیستم فکر نمیکنم ادامه دار باشه توام دل نبند ک بعدا افسردگی نگیری
بخدا همون لحظه یه جوری دلم ریخت دلم خالی شد بغض داشت خفم میکرد ولی اشکام نمیومد
تا وقتی رفت بیرون از خونه انگار یهو ترکیدم یجوری از قفسه سینه هق میزدم ک قفسه سینم پر و خالی میشد بدترین حالی بود ک تجربه کردم هنوزم اروم نشدم😭😭