یه دوستی دارم شبایی که شوهرم نیست میاد خونه پیشم اینو براش تعریف کردم میگه برادرشوهرت منظور داره
برادرشوهرم ۲ سال ازم بزرگتره و از وقتی با شوهرم دوست بودم با هم ارتباط داشتیم طی اون دوسال
حالا که ازدواج کردیمم خیلی از روزا شام یا ناهار میاد خونمون
دختر بازه و دوست رفیق باز مادرشوهرم خیلی حرص میخوره از دستش و دلش میخواد زودتر ازدواج کنه چند وقت پیش شام خونه ما بودن بحث ازدواجش شد پدرشوهرم داشت میگفت کم کم باید به فکرش باشی