۵ سال و ۶ ماه که توی رابطه ام با محمد
من ۲۴ سالم اون ۲۳
درسش تموم شده و سربازیش هم ماه بعد تموم میشه
از پارسال دوبار اومدن خاستگاری اما بعدش دیگه خبری ازشون نشد
اصلا محمد نمیگه که چی میگن در موردم و چکار میخوان کنن
فقط میگه درست میشه صبر داشته باش
اما نمیتونم دیگه چقدر صبر کنم
از اواسط دوستیمون مامانم همه جا و پر کرد که کسی میخوادش و پارسال که اومدن خاستگاری دیگه مامانم به همه گفت
الان هر کی منو میبینه میگه پس کی عقد میکنید پس چی شد پس چکار کردید؟
دیگه فراری شدم از فامیل و دوست و آشنا
رابطم و با دوستای صمیمیم قطع کردم که ازم نپرسن چیزی