پدرم میگه فردا تعطیلم عصر بریم روستا شبو بمونیم منم ب شوهرم گفتم ما امشب خونه برادرم شام دعوتیم بگو بمونم فردا صبح بریم شوهرم میگه تو با همه هماهنگی غیر من در حالی خودش با خونوادش هماهنگه همش الآنم ناراحت شد گوشیو قطع کرد
شما بگین حق با کیه بخدا دیگه خسته شدم از اینکه ببینم اینا چی میگن بعد تصمیم بگیریماینم بگم ک من یه برادرشوهرم دارم ک از شوهرم بزرگتره و سه تا خواهر شوهر تا حالا هیچکدوم ماشینشونو به پدر شوهرم ندادن فقط آزما انتظار دارن بابا خب منم آدمم