بیاین میخوام درد دل کنم
ما پریشب رفته بودیم مهمونی بعد من باردارم خب تند تند باید برم سرویس بهداشتی اما خوب حساسم خونه کسی برم سرویس کل تایم مهمونی من خودمو نگه داشته بودم بعد تا رسیدیم خونه داشتم ارایشمو پاک می کردم که طبق معمول شوهر بیشعورم پرید تو سرویس بعد گلاب به روتون میره اون تو 1 ساعت بعد میاد بیرون بوی افتضاح اصن یه وضعی من بارها بش گفتم خواهش می کنم از جایی میایم اول از من بپرس می خوام برم سرویس یا نه اونم تو این شرایط که من باردارم
خلاصه رفت بعد اومد بیرون الکی گفت من نمی دونستم تو می خواستی بری
منم بش گفتم بس که خودخواهی رفتم بیرون از اتاق برگشتم دیدم مثل هرشب گوشی دستشه بش گفتم این کوفتی بذار کنار می خوام بخوابم ساعت دو نصفه شب بود برگشته میگه دوس داری کاری کنی هروز ازت بیشتر متنفر شم منم گفتم خفه شو و جامو جدا کردم اومدم تو یه اتاق دیگه خوابیدم کل دیروزم قهر بودیم منم اصلا بلند نشدم جاییو تمیز کنم برا خودمم ناهار سفارش دادم اونم ار بیرون گرف برا خودش
