سلام بچه ها
خواهرم و شوهر خواهرم خیلی بدی کردن در حقم خیلی زیاد که هنوز سرکوفتش بهم هست .
بعد از عروسیم مامانم اینا باهاشون رابطشون خوب شد و رفت و آمد میکردن ..اما من چیزی نگفتم تا الان که چندسال میگذرع ... و هیچ موقع خواهرم رو ندیدم و انکار برام مرده. امروز صبح قرار بود من و مامانم بریم یه جایی بعد مامانم زنگ زد که من با خواهرت رفتم فلان جا من گفتم مگه قرار نبود با هم بریم گفت خودت جدا میرفتی دیگ ... منم گریه شدم و گفتم چجوری روتون میشه با اون آشغالا رفت و آمد میکنین کسایی که آبروی منو بردن و .... مامانم چیزی نگفت منم خدافظی کردم وگوشیو قطع کردم ...
عصری که زنگ زدم بابام حالشو بپرسم دیدم بهم باد داره فهمیدم مامانم بهش گفته ...
به نظرتون بعد چند سال سکوت من، آیا حق من نبود اعتراض کنم ؟؟؟