2777
2789
عنوان

زندان آن زن مانتوی قرمزش بود...

409 بازدید | 2 پست

زندان آن زن

مانتوي قرمزش بود

زندان آن پليس ها

ماشين سياه شان

زندان پدرم

کت و شلوار راه راهش بود

که راه اداره را فراموش نمي کرد

زنداني هاي زيادي

در خيابان راه مي روند

با تلفن حرف مي زنند

سيگار مي کشند

مثلا آن زن

زندانش آشپزخانه ي کوچکي ست

يا آن مرد

که زندانش را در آغوش گرفته

و دنبال شير خشک مي گردد

يا آن چند نفر

که زندانشان اتوبوسي ست

که هر روز شش صبح

به سمت کارخانه مي رود...


زندان من و تو اما

تخت خوابي دو نفره بود

که روزها از آن

فرار مي کرديم

و شب ها

ما را باز مي گرداندند

چراغ ها که خاموش مي شد

زير ملحفه اي راه راه

خود را به خواب مي زديم

تا صداي گريه ي

هم سلولي مان را نشنويم ...



حامد ابراهیم پور

خدایا شکرت ...

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز