میخوام بهت بگم... همینکه تو قوی هستی کافیه تا به هر چی که تو دلتِ برسی...آرزوها مقدسن اونارو خدا تو دل شما گذاشته ازشون سرسری نگذرید.. قسم به لحظه ای که زجر میکشی و با درد میخندی، خدا میبینه و تو رو به خواستت میرسونه.وقتایی که میخواس بگه دوست دارم میگفت آهای دختر خانوم میدونی؟! منم میخندیدم میگفتم آره میدونم.. اونم بلند بلند داد میزد میگفت منم میدونمم میدونمم خیلی میدونم، هر کی دوروبرمون بود مثل دیوونه ها بهمون نگاه میکرد و اون میخندید.. همیشه میگفت لحظه هایی که دیوونه بازی در میاری هیچوقت فراموش نمیشن من باید با تو دیوونه باشم:) وقتی دور و برش پر بود وسط شلوغی نگام میکرد آروم میگف میدونی؟:) یهویی وسط یه عالمه کار تکست میداد میدونی دیگه؟:) وقتی گریه میکردم و حالم اصلا خوب نبود زنگ میزد میگف تو که میدونی.. یبار جلوم وایساد گفت دختر خانوم جذاب تا آخر عمر باید بدونی😍 واسه به هم رسیدن دو تا عاشق دعا کنید😌E&L
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
روزها رفتند و من دیگر خود نمیدانم کدامینم آن من مغرور سر سختم یا من مغلوب دیرینم؟ دارم تلاش میکنم لایف استایلم رو بهبود ببخشم. حامی اهدای عضو ودوست دار محیط زیست .از آدمایی که اشغال و فیلت.ر سیگارشون رو میندازن زمین بدم میاد!!!همه رنگهارو دوست دارم اما رنگ نیلی و ابی آسمونی وسفید و کرم رو خیلی دوست دارم.اشعار حافظ و فروغ از خود بیخودم میکنه.فکر کنم توی زندگی قبلیم یه کولی بودم که عاشق رقص و اواز بوده!کاش تناسخ واقعی باشه :) یه روزی که نزدیکه یه روزی که بلاخره میرسه، من اونروز تمام رویاهام رو زندگی کردم …امید که تا اون روز دوام بیارم و زنده باشم ::)ته قلبم انگار یه استخر غمه.ماههاست کسی استفادهش نکرده،آبش راکده،روش پر از برگه، شمشادای دورش زرد شدن،گلدونای اطرافش خشک شدن،آبش کم کم داره بو میگیره.نفس عمیق که میکشم یه موج کوچیک روی سطح آب پدیدار میشه ولی انگار نه انگار.خورشید داره غروب میکنه،کلاغها سر صنوبرها دارن گریه میکنن ولی دارم تلاش میکنم که بهش روح ببخشم و از نو درستش کنم چون که یه روزی یه نفر گفت : تو حق داری نا امید بشی ... خسته بشی ، گریه کنی و در اخر با زانو بیافتی زمین ولیییی حقققق نداااری جااا بزنی!!!!باید بلند شی! باید ادامه بدی !برای تو خیلی زوده که بری ... تو باید بمونی و بزرگ بشی باید هر روز صبح اسمونو ببینی !توباید نفس بکشی ! تو باید شبا همهمه ی خیابونو نگاه کنی ! تو،باید توی زمستون از سرما بلرزی و قرمز شدن نوک بینیت رو حس کنی ولی نری ... تو این اجازه رو نداری افتاب هنوز سهمیه ای از گرمی تورو درون خودش داره تو باید صبحا ازون لذت ببری ... تو یه هویتی ... تو نفس میکشی ... تو زنده ای ... تو یه دختری که وجودش به هر چیزی میارزه ! اینو بدون یه نفر اون بالا هست که نمیخواد تو بری ... اون تورو دوست داره و منتظره به وقتش بهترینارو جلوت بزاره ... اون دوست داره و نمیخواد تو بری