دقیقا همین طوره همه برای آروم کردن ما میگن تقدیر بوده سرنوشت بوده و...
ولی اینکه ما تو دلمون چی می کشیم درک نمی کنن و دعام همیشه اینه که هیچ مادری هیچ وقت دردی که ما تو قلبمون تحمل می کنیم سرش نیاد و هیچ وقت درک نکنه
منم مثل شما هر روزم به یاد پسرم میگذره الان اگه بود 3 و نیم ماهه بود، منی که یه دختر بزرگ کردم الان انقدر ذهنم خالی شده نمی تونم تصویری از نوزادی پسرم تو ذهنم بسازم چون دنیام زیر و رو شده، هر جا میرم تو هر لحظه جای خالیشو حس می کنم احساس تهی شدن دارم، همش با خودم میگم اخه من چیم از خیلی مادرهای دیگه کمتر بود که نتونستم بچمو سالم بغل کنم با خوشی بیام خونه