من خودم حدود ۴ ماه پیش نصف شب بود از خواب بلند شدم صدای پا می اومد بعد انگار حس کردم مامانمه بعد اومد پتو رو رو من تکون داد که درست کنه منم که خودمو زده بودم خواب بعد دیدم مامانم نمیره و هی یچیزی از پشت به من دست می زنه هی دست می زد حتی یه صدایی هم می اومد یه صدای پچ پچ انگار یکی داره با یکی دیگه خیلی آروم حرف می زنه یلحظه وحشت کردم و هرچی بسم و الله و سوره و ..... اینا بلد بودم گفتم تا اون حس رفت بعد برگشتم دیدم هیچی نیست و صبح از مامانم پرسیدم گفت نه من شب اصلا بلند نشدم که بیام پتو تورو درست کنم حالا نمی دونم جن بود یا توهم زده بودم.....