منو دوستم تو کتابخونه بیمارستان برای کنکور درس میخونیم اونجا دانشجو هم میاد
منو دوستم رفته بودیم دسشویی دستامون رو بشوریم
یه اتفاقایی افتاده بود که من گفتم شانس نداریم کسی که ما رو دوس داره یا شبیه منگله یا هیز بعد گفتم اینجا این همه دانشجو پزشکی میاد همشون سر به زیر اصلا نگاه نمیکنن یا اگه نگاه کنن خیلی بد هستن
یهو یه پسر با خنده گفت میتونم بیام تو مایع دسشویی ما تموم شده
اومد یکم ریخت دستش و رفت کلا معلوم بود به زور خندش رو نگه داشته
دسشویی مردانه درست بغل ما بود اون پسره هم دانشجو پزشکی بود قبلا چن بار دیدم با لبخند نگام میکنه طولانی
بعد اینکه اون رفت من تازه یادم افتاد چه حرفایی گفتم اونم شنیده وای مردم از خجالت
خیلی سوتی بدی بود نظر شما چیه؟😂