دخترم کوچیک بود فکر میکنم ۴ ساله بود داشت با یه دختر کوچیک بازی میکرد همسن خودش ،،،اون دختره مثلا داشت با شوهر خیالیش حرف میزد میگفت مرد چرا سر به راه نمیشی چرا شبا میری رفیق بازی چرا همیشه مستی مشروب میخوری،،،،،،ما همه دهنمون باز مونده بود مادرشم خیلی خجالت کشید،،،، بعد فهمیدم باباش مشروب خوار و رفیق بازه