شوهرم خیلی طرفه داداششو زنشه با وجود اذیتاشون. میبینه اذیت میکنن ولی راحت فراموش میکنه. دیروز سر بچه های اونا دعوا بود توو خونمون یروز نمیگه باهم بیا بریم بیرون، اما سه تا بچش تازه اومده بودن خونمون با پسرم بازی کردن، شوهرم دوباره اومده نشسته میگه بچه هاشون بیان خونه ما من ناراحت شدم اما چیزی نگفتم دعوا طولانی شد و گفت تو نمیخای اونا بیان. صبح رفت نون بخره واسه اونا هم خرید برد حالا داداششه بخره ولی یبار اونا اینکارو نکردن به ما. کلا داداشش به من خیلی بی احترامی میکنه منم نمیدونم چیکار کنم.الان امروز ناهار قراره همه دور هم باشن و جاری من ناهار میپزه توو باغ. اونقد ازشون بدم اومده دلم نمیخاد ببینمشون نمیدونم چیکار کنم برم یا نرم اگه نرم جاریم باز خودشیرینی میکنه غذا میفرسته بهم. اخه خیلی از این کارا میکنه ولی پشت سر منو خراب میکنه دیگه میشناسمش