2777
2789
عنوان

آخرش همونی شد که نباید میشد

292 بازدید | 18 پست

الان ۳۰ سالمه 

یادمه دبیرستانی بودم

مادربزرگم فوت شده بود و همه ی فامیل جمع

با دخترای فامیل داشتیم از صف آقایون رد میشدیم 

ناهید(دخترعموی بابام) گفت :

عه این پسر کوچیکه ی شیوا خانومه که

چه قدی کشیده  

چقد خوش قیافه ست

با این حرف ناهید نگاهم رفت سمت دانیال

به همون زیبایی بود که ناهید میگفت

قد بلند 

چشم و ابروی مشکی

با نگاه جذاب و گیرا

من هیچوقت خودم رو در حد دانیال نمیدونستم 

و هیچوقت هم بهش فکر نکرده بودم 

اما اون لحظه توی خیالم با خودم گفتم 

کاش باهاش ازدواج میکردم و یه دختر خوشگل ازش بدنیا میاوردم و بعدش طلاق میگرفتم...


هرچه تبر زدی مرا ..خشک نشد..جوانه شد..

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یاد عربی افتادم

فوقع ما وقع

🌱یا مُنتَهَیَ اَلرَّجایا 💫 ای اوج امیدواری ها💫❤️خدایا کمک کن جرئتشو داشته باشم چیزی رو که میتونم تغییر بدم، عوض کنم و چیزی رو که نمیتونم تغییر بدم جرئتشو داشته باشم که بپذیرم.✨️

الان از دانیال یه دختر خوشگل دارم و یه هفته س ازش طلاق گرفتم...

خواستم بگم مواظب حرفا و فکر و خیالاتون باشید

گاهی اوقات همونی میشه که تو تصوراتتون بهش فکر میکنید

هرچه تبر زدی مرا ..خشک نشد..جوانه شد..

ای کاش همین بود روز تا شب دارم به جدایی از همسرم فکر کنم داغوووونم داغووون ای کاش شوهرم بد بود یه بهانه داشتم برای جدایی الان فقط چون دوستش ندارم انگار توقفسم نابودم داغونم 

تازه وارد نیستم  کاربری قبلیم سال۹۷بود ولی از ترس شناسایی شدن ترکوندم 😔😔این کاربری جدیدمه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز