عزیز دلم ...اره بره باشگاه خیلی بهتر میشه نگران نباشین .
دخترمنم بخاطر شرایط زندگیمون که تو غریبی هستیم . اصلا اجتماعی نبود ینی میرفتیم خونه پدرمادرمون هرکی میومد دیدن ما؛ ما باید میرفتیم تو اتاق چون دخترم وحشت میکرد . سه سالگی بردمش مهد کودک تماممدت به گردن من چسبیده بود صب تا ظهر ؛ دبگه خسته شدم و نبردمش ... در این حد بود یعنی ...
اما الان خیلی خوب شده ..بهش مسئولیت بدین باعث میشه اعتماد بنفسش بره بالا . مثلا تو خونه ی ما اب دادن به گلها؛ بردن و چیدن وسایل شام و نهار روی میز ؛ دستمال کردن میزا و خریدن نون باگت با دخترمه ...
اولش هیچکدوم رو درست انجام نمیداد ها .. انقد با هم در قالب بازی تمرین کردیم تا دیگه اوستا شده
مثلا یه هفته قبل اینکه بخوام بره نون بخره . تو خونه با هم فروشگاه بازی میکردیم و قشنگ من جامو با دخترم عوض میکردم . و اون میشد فروشنده ... الان میریم در نونوایی وایمیستیم خودش میره نون میخره حساب میکنه و میاد ...
هر جای جدید و ناشناخته ای که میخواین برین و باعث استرسی شدنش میشه قبلش باهاش صحبت بکنین و درباره اون مکان و کارایی که قراره اونجا بکنین توضیح بدین ... خیلی خیلی تاثیر داره.
مثلا ما قبل از روز سنجش ؛ با هم صد بار سنجش بازی کرده بودیم ... اونروز اصلا نگران نبود
با مثلا میریم بیرون خرید میگیم برو بپرس اقای فروشنده اینو داره ؟؟
یا خودت برای خودت غذا سفارش بده ...
یا تلفنی حرف زدن خیلی خوبه ... مثلا من یه برادر دارم فقط هر شب زنگ میزنه به دخترم . کل کل میکنه باهاش سر چیزای الکی البته به عمد این کار رو میکنه؛ میگه میخوام یاد بگیره از خودش دفاع کنه .. همین ... اولا گریه میکرد گاهی . اما الان اینمجواب شو میده باعث شده حاضر جواب بشه
تمام کارها رو با بازی انجام بدین اصلا بهش نگین که بیا کار کنیم . نامحسوس باهاش تمرین کنین که همکاری کنه و استرس بهش وارد نشه 🌼