سلام این اولین تاپیکیه که میزنم
میخوام داستان خواهرمو بگم براتون
دو هفته پیش خواهرم نصف شب بیدار شد و به طرز فجیعی جیغ و داد میزد و هزیون میگفت و و هی فاز عوض میکرد یبار میخندید یبار کل میکشید و ...خلاصه رفتیم دکتر گفتن ممکنه اب دور مغزش عفونت کرده باشه و توهمی شده باشه و اینا و هیچ نتیجه ای از دکتر نگرفتیم و تا یه هفته حال خواهرم اشوب بود با احساس خفگی زیاد ک یه شب دیگه اوضاعش خیلی افتضاح شد و شوهرش یه جن گیر مجرب رو اورد
..و با قران و سوزن سه تا جن از بدنش خارج کرد دوتا بزرگ بودن و یه بچه جن.. به هزار بدبختی ساعتها طول کشید و
این اقا فقط نماز و قران رو بهمون توصیه کرد و گفت همیشه تو خونتون صدای اذان و قران پخش بشه
الان دوروزه حال خواهرم خوبه و یه شیه از این رو به اون رو شد
ولی مطمئنا دیگه هیچوقت اون ادم سابق نمیشه و این ترس همراهش میمونه ..من خیلی خلاصه گفتم ولی خواهرم واقعا شکنجه شد و ازم خواست ازتون بپرسم ممکنه دوباره برگردن؟ تاحالا کسی چنین تجربه ای داشته یا از اشناهاتون؟؟همش میگه ممکنه بیان برا انتقام و فلان چون اون جن گیر با سوزن اذیتشون کرد تا تونست خارجشون کنه