خانمها دختر ۳/۵ ساله دارم که دو تا از دندانهایش بهذعصب رسیده و درد داره، چهارشنبه بردم دکتر متخصص دندانپزشک کودکان و عکس هم گرفتیم و دکتر آمپول بی حسی زد و و دخترم آرام بود ولی بعد ده دقیقه که خواستیم دوباره بریم همکاری نکرد البته دکتر هم وقت انچنانی نداشت و گفت بیارید فلان بیمارستان بیهوش بشه درست کنم. همسرم قبول نمیکنه! میگه ابن دندانها می افتند و بیهوشی ضرر داره، الانم دو روزه این گریه میکنه و نمیدونم چیکار کنم! مسکنی چیزی که باشه میدونین، مخصوص کودکان باشه
من خودمم با بیهوشی مخالف بودم برای دخترم که میخواستیم دندونشو عصب کشی کنیم بهم دکتر هلن جوانمرد رو معرفی کردن که بدون بیهشوی کار انجام میده و بردم پیشش و خداروشکر دخترم همکاری کرد و مشکلی پیش نیامد خواستی یه سر پیش ایشونم برو ببین چی میگن بهت
ببین منم دخترم همکاری نمیکرد. گریه میکرد و نمینشست اونجا اصلا. یه مدت با مسکن آرومش کردم ولی دکتر خیلی دعوام کرد گفت این پوسیدگی میتونه هی بد تر شه و حتی به دندونای بعدش هم که میخواد رشد کنه آسیب برسونه. کلینیک دکتر هومن عشقی بردمش. قبلشم به پزشک تاکید کردم که همکاری نمیکنه. ولی خداروشکر با محیط و یه کم بازی و سرگرمی اوکی شد
درس را برای فهمیدن دوست داشتم اما وقتی میدیدم میان این مدرسهها، فهمیدن که نه، حفظ کردن مهم است، درس هم محبوبیتش را از دست داد و بزرگترین مقصرش همان معلمها و نظام آموزشی ای بودند که آمدند و در گوشمان نوار پرکردند. نمی گفتند شعرهای نظامی را بخوانید و با لیلی و مجنون زیبایی عشق را بفهمید، میگفتند قافیه وردیف را پیدا کنید!به ما یاد ندادند آرایهی عشق خسرو و شیرین راببینیم، فقط گفتند زیر آرایهها خط بکشید!کتاب درسی به من یاد میداد انتگرال را، اما هیچوقت به من لا بهلای آن هزاران صفحه درس،درس دوست داشتن و زندگی نداد، میان حجم عظیمآن کتابها نگفتند برای آرزوهایتان بجنگید...نگفتند چگونه با مشکلات روز مرهمان دست وپنجه نرم کنیم و زخمی نشویم…