اینجا تو شهر ما رسم فرق داره خواستگاری اصلی رو اومدن
امشب میان در مورد مهریه اینا حرف بزنن باباش و داداشش بار اوله منو میبینن
چند ساله دوستیم ما فامیلم هستیم ولی خیلی دوریم
هر وقت مهریه رو ب توافق رسیدن من باید از اتاق بیام بیرون برم بهشوم خوش آمد بگم
اصلا خجالت میکشم ی وضعی نمیدونم چرا این طوری شدم