2777
2789
عنوان

با خواهرشوهرم شدید دعوا کردم

1591 بازدید | 38 پست

دختر من از سه شنبه هفته پیش مریض بود سرماخورده بود شدید پنجشنبه صبح یهو تب دار شد من زنگ زدم به شوهرم اونم نگو مامانش زنگ زدهبهش بعد من و به اون گفته ، یه ساعت نگذشته بود دیدم مادرشوهرم و دو تا خواهرای شوهرم اومدن ، منم اعصابم خراب شد گفتم اخه چقد بی درکن نمیفهمن بچه مریضه خودشونو دعوت میکنن به بهانه ی کمک با اینکه هیچ کمکی نمیکنن به کنار بلکه همه جا رو هم به هم میریزن و ناهار میخوان ، حالا پختیم خوردن اما هرکدوم یه دستوری میدادن یکی میگفت از شیرخشکشه یکی میگفت برا چی پرستارگرفتی دو و نیم میدی ، مادرشوهرم اون وسط گفت بیار ملافه هاتو بشوریم مثلا میخواست بگه کثیفن و ایراد بگیره ،یعنیکلا حالمو گرفتن با حرفاشون و رفتن ، فرداش که جمعه بود صبح از خواب بیدار نشده دیدم زنگ میزنن باز کردم دیدم خواهرشوهر کوچیکمه ، باز گفتم این برا چی اومده اخه ، اومد گفت شوهرم گفته برو بچه رو ببر بینیشو فوت کنن اون حتما چیزی مونده تو دماغش !!!!! شوهرم گفت نه اما تموم نکرد یبارم به من گفت گفتم عزیزم ما مثلا تحصیل کرده ایم این خرافات چیه اخه بچه سرما خورده خب ، تا اینکه دخترم گریه کرد بریم بیرون ما هم اونو بردیم بذاریم خونه مادرشوعرم که دیدیم خواهرشوهر بزرگه و برادرشوهرم اونجان ، یهو این باز شروع کرد به هر کدوم از اونا یبار تنها تنها گفت که باید بچه رو ببریم بینیشو فوت کنن و اینا ، منم یهو عصبی شدم گفتم من اجازه نمیدم مگه سما قراره برا بچه من تصمیم بگیرین ؟ از صبح هزار بار گفتی گفتم نه تکرارت هر دقیقه برا چیه؟ یه روز بدوبدو میای که ببربم پیش فالگیر یبار میای میگی چشمش زدن یبار میکی بینیشو فوت کنیم ،  دیگه هیچی نمیگم فک کردی نمیفهمم؟ انگار من بچه ام این برا من تعیین تکلیف میکنه، من پول پرستار میدم جون تو چرا درمیاد؟ هربار میای میگی پرستار نگیر ببر مامانت نگه داره، به تو چه؟ بچه من یک سال و نیمه شیرخشک مزخوره نر بار میای میگی شیرش بهش نمیسازه اره دکترا نمیفهمن تو میفهمی ، عقل کلی ، بچه خودتون تا حالا سرمانخورده؟ اشکال از شوهرمنه که اروم برخورد میکنه یبار مثل اونیکی داداشتون داد میزد سرتون آدم میشدین چرا پس به اون نمیتونین بگین؟ 

بعدشم به شوهرم گفتم میای یا نه؟  بچه رو گرفتم وسایلمم جمع کردم سوئیچو برداشتم رفتم که البته خواهرشوهر بزرگه که بهتره نسبتا به شوهرم گفت برو دنبالش و اونم اومد 

الان از اون روز همش اعصابم خرابه اصلا ذهنم آروم نیس 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

زیاده روی کردی

میتونستی سرد برخورد کنی رابطمون کم کنی

وقتی توهین میکنی جوابتو نمیدم به این دلیل نیست که کم آوردم..اگه منم مثل تو بی ادب باشم اونموقع فرق منو تو چیه؟پیاماتم نخونده پاک میکنم😊😊😊

درو باز نکن جونم، اینجور مواقع

زنگم زدن گوشی رو جواب نده. اصلا بزار رو حالت پرواز

فقط فکر خودتو بچت باش

وقتی فهم و درک ندارن همین رفتار لایقشونه

هر بار دیدی اینجوریه اصلااااا جواب نده گوشیتو و درو باز نکن

فضول نفهم همه جا هست


با ابله بحث نمیکنم

مشکل شوهرته  حالا که اینجوریع مجبوری خودت جوابشونا بدی ولی جلوشون عصبانی نشو چون اونا همینو میخ ...

اره شوهرم همیشه با احترام جواب میده اونام متوجه نمیشن اصرار میکنن همش

خوده ادمه که اجازه میده حرفا و رفتارای بقیه تا چقدر تو عمق جون و روحش و اعصابش نفوذ کنن و بهم بریزنش

اجازه نده گلم

وقتی تو عذابی کسی میاد میخواد مزاحمت بشه

اصلا راهش نده

تمام درای ارتباطی رو ببند تا از اون موقعیت حساس بگذری

جایی هم گیر کردی بزار انقدر بگن جونشون درآد

اصلا جوابشونم نده بزار هییی بگن، کارت تموم شد خداحافظی کن برو خونت

مطمئن باش هیچوقت نمیتونن جلو تو و شوهرت بچه رو سرخود ببرن جایی

مختو میخوان بخورن 

نمیتونی تحمل کنی بگو کار دارم و پاشو برو

چرا میمونی تحملش میکنی؟!

با ابله بحث نمیکنم

وای وای وای.    چقددددر می فهممت !!!🥲


فکر کن من دوتا نوزاد داشتم . هر دو تا اسهال و استفراغ گرفتن 



بعددشوووووووووهررر احممممممق من پاشو کرده بود تو یه کفش که بابد با خانوادش بریم مسافرت !!!!


هرر. چی گفتم بابا این دوتا مریضن و مدام اسهال می رن نمی فهمید !!! البته می فهمید ها ولی خودشو زده بو.د به اون راه!!!


خلاصه کشان کشان رفتیم مسافرت.   بچه ها مدام گریه می کنن و دل درد و استفراغ اونم دوتا بچه ۶ ماهه و یک ساله و نیم !!!



سوهرمم دست به بچه داری نمی زنه مامانشم باشه که اصلا !! 


خلاصه  پسرمممم مدام گریه می کرد .


رسیدیم ویلا منم از دست شوهرم عصباتی اینا هم شروع به ایراد گرفتن از بچه داری من !!!! 


هرررکس یه حرفی می زد منم یکسر در حال راه رفتن و جمع گردن اسهال و استفراغ بچه ها بودم !!! 

اونقدر حرف زدن که من دیگه قاطی کردم و داد زدم بس کنید خدا روسکر تا چند وقت پیش همتون متخصص زنان بودید برام الان شدید متخصص اطفال ! این پسر بیشعورتون منو به زور اورد این مسافرت کوفتی که به شما بد نگذزره !! بس کنید !!!




ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792