من مادرشوهرم مرده.یکساله با پدرشوهرم زندگی میکنیم قبل عید رفتارش قابل تحمل بود عید پسر و عروسش اومدن همه چی ریخ بهم.خسته شدم درسته خونه اونیم اکثرا وسیله مواد غذایی اون میخره منم زحمت میکشم با بچه یک ونیم ساله بشور بپز جم کن.دیگه کلافه شدم صبح دیر بیدار شویم اخم .چایی دیر بشه اخم.ظرفا دیر بشورم به زبون میاره واخم.و...جارو برقی خرابه چند ماهه با جارو دستی خونه۱۶۰ متری رو تمیز میکنماقا راضی نیس توقع داره من با بچه کوچیک هر روز خونه تکونی کنم بخاطر اینکه وام برامون برداشته اقساطشم خودمون میدیم وهزار حرف ومنت هر روزززز.تحمل میکردم ولی خسته شدم دیگه میرم خونه خودم .از جونم واعصابم سیر نشدم.خستم
براش زن بگیرین
خودت خونه نداری؟
چرا زنش نمیدین حتما زن میخواد واسه همین بدقلقی میکنه
خوب اشتباه کردی وقتی خونه داشتی رفتی اونجا
زن بگیرین براش
پیرا کم حوصله هستن دیگه سخت نگیر
خودت جارو برقی نداری ؟ همسرت چرا نمیخره ؟
ببین سن اونا طبیعیه این رفتارا . بچه رو بسپر بهش سرگرمش کنه خودت کارا رو انجام بده . به همسرتم بگو کمک کنه
اگه بعضی آدما یه ذره درک و فهم داشتن زندگی چقد قشنگ تر میشد خب مرد گنده صبح زودتر بیدار میشی نمیمیری که چایی بزار صبحونه هم که کاری نداره بشین بخور، یا ظرفا مونده بالاخره که عروست می‌شوره برای چی به روش میاری ...
دختر نداره؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
