تو رو خدا گزارش نزنید الکی. اعصابم خورده . دعوامون شده . اعصاب ندارم.
وقتی دوباره خدا خواسته حامله شدم گفتم لوله هامو میبندم . گفت نه نمیخواد خودم میبندم. ۹ ماه تمااااام گفتم برو ببند گفت بذار زایمان کنی میرم. الان ۴۰ روز نشده زایمان کردم. هر چی میگم میگه نه نمیرم. من دختر میخوام. ااای خداااا مگه بچه شوخیه. مگه الکیه. کی میخواد خرج ۴ تا بچه رو بده. جونی برام نمونده. کاملا سررررد شدم. میام صفرررر صفررررر. دو ماه بیشتره جدا میخوابیم. اصلا دلم نمیخواد حتی بغلم کنه. نمیفهمه آسیب دیدم. نمیفهمه اذیت شدم. چیکار کنم .
دوستم با دستگاه حامله شدم. خودم به قرص هورمونی حساسیت دارم. میخورم فوری بالا میارم. معده درد شدید میشم. دفعات قبل مثلا جلوگیری میکردیم با کاندوم . کلی چک میکردم مراقب بودم شک میکردم قرص اورژانسی میخوردم. اما باز نمیدونم از کجا حامله شدم . خدایا چیکار کنم.
نگید بچه رو می انداختی که گناه کبیره است و برای من با قتل هیچ فرقی نمیکنه. احساس میکنم تنها راه آرامشم بستن لوله خودم یا شوهرمه. ولی زیر بار نمیره. تو بیمارستان هم نذاشت من ببندم. چقدر ما زن ها بدبختیم ای خدا