خیلیاتون در جریان تاپیک های من بودین و خیلی بهم لطف داشتین
ماجرا این بود که متوجه شدم همسرم با خانم همسایه ارتباط داره و به روی هر دو آوردم اول خیلی عصبانی بودم و میخواستم راهش ندم خونه ولی بعد شب اول راهش دادم و اونم تا صبح زار میزد
روزهای بعد هم دیگه اومد خونه چون دخترم خیلی بی تابی میکردم گفتم بیاد
یه شب دیگه هم باز خودم از خونه رفتم گفتم تا نری من نمیام خونه و باز اومد توی ماشین کلی خودش رو زد و گریه کرد خیلی حالش بد بود و من واقعا نرسیدم طوریش بشه 😔😔😔