ن بابا خیلی اتفاقا تو خونمون میفتاد 😐
مصلن تک تک خالایی ک رو بدنمون بودو میگف کجان
ما خودمون خیلی نماز خون بودیم خیلیم ب خدا اعتقاد داشتیم جریان ی شکایت بود اینا میخاستن رضایت بگیرن فک کردن اینجوری میتونن رومون تأثیر بزارن اونا ک ازشون شکایت کردیم کلی پول خرج کردن ب خاطرش ولی هیچی نشد 😐😂😂