امروز صبح من رفتم بازار میوه وتره بار که خیلی شلوغ بود. یک چرخ گرفتم که خریدام وبذارم داخل چرخ دخترمم مانتو من و گرفته بود. من داشتم گوجه برمیداشتم که حس کردم دست دخترم به مانتوم نیست. خدا به سر هیچکی نیاره. نگاه کردم دیدم نیست صدا زدم داد زدم دویدم این ور اونور به خاک مادرم قسم دیدم یه خانمی تقریبا شصت ساله به دخترم شکلات داده، دستش و گرفته داشت میبرد سمت درب بیرون. از صدای من دخترم جیغ زد گریه دویدم سمت زنه انقدر زدمش انقدر زدمش تا جون داشتم زدمش. دخترم و بغل کردم فقط زار زدم. همه دورمون جمع بودن. زنگ زدن پلیس بیاد . پلیس که اومد خانمه به پلیسه میگفت من دیدم این بچه بدون مادر داشتم دنبال مادرش میگشتم . دروغ میگفت (فحشام و تو دلم دارم میدم) بعد تازه به پلیس میگفت از این خانم شکایت دارم مورد ضرب و شتم قرار گرفتم. خلاصه بردنش کلانتری. من به همسرم نگفتم جریان و الان اگه زنگ بزنن بگن بیا چیکار کنم؟ البته صبح هم رفتم کلانتری همه اونایی که اونجا بودن گفتن خانمه دروغ میگه ولی نمیدونم چی میشه. تورو خدا مواظب بچه هاتون باشین خدا سر هیچکی نیاره . لحظه که نگاه کردم دیدم دخترم نیست یعنی سکته کردم مردم فقط 😭
هرجا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه... ای ترس تنهایی من ، اینجا چراغی روشنه 😔🌹
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.