من با چشم خودم دارم می بینم
مامانم سی ساله پیش سقط کرده
با افتخار تعریف می کرد که رفتم فلان تومن دادم دکتر ی امپول بهم زد و تمام
بعد الان
عروسمون بی دلیل بچع رو میذاره خونه مامانم میگه شما وظیفه ته نگهش داری
مامانمم با دیسک کمر و تنگی کانال نخاع
بعد میگه نمیدونم این چه حکمتیه
چرا من باید سر پیری بچه نگهداری کنم
منم بهش میگم این سزای همون بچه ایه هست که سقطش کررررردی
حالا هم صدات درنیاد نگهش دار