بلایی سر روحم آوردن که هر چی برای خوب شدنم تلاش می کنم فایده نداره
منو تبدیل به آدمی کردن قدرت اختیار نداره قدرت دفاع از خودش نداره قدرت انتخاب نداره قدرت تصمیم گیری نداره نمی تونه درست حرف بزنه، اینقدر مقایسه و تحقیرم کردن خودتحقیری مبتلا شدم. نسبت به هر کاری عذاب وجدان بهم دادن الان خودکار عذاب وجدان می گیرم برای چیزهای مسخره. از لحاظ مالی هم حالم بهم می خوره لباس های بیرونمو می بینم. هیچ وقت دوستم نداشتن تبدیل شدم به آدم مهرطلب
برای من چیکار کردن رو نمی دونم
اصلا چیزی از من مونده رو نمی دونم
همیشه در برابر مشکلاتم کم میارم هیچ وقت هم کمکم نکردن
دردامو نمی تونم بهشون بگم همیشه تنهام
دوست دارم بمیرم
برای خوب شدنم تلاش کردم دکتر رفتم دارو خوردم ولی نشد
دلم می خواد یه بار بهشون بگم ولی هی بیخیال میشم
می خوام خودمو بکشم و یه نامه بنویسم من نبخشیدم امیدوارم اونا بتونن خودشون رو ببخشن