2777
2789
عنوان

بلاخره بعد از ۸ ماه برگشت

488 بازدید | 13 پست

باسلام بچه ها باید بگم ک

دوست پسرمم بعد از ۸ ماه برگشته 


موضوع اینه ک ما قبلا سر یک بحث ک از عشق اولم رو ب رخش کشیدم منو بلاک کرد و دلیل اصلی جداشدنمون همین بود 


و البته بگم ک تقریبا بعد از ۱۰ روز منو از بلاکی در اورد اما من به شدت از این کارش که منو بلاک کرده بود ناراحت بودم و دلشکسته و تو اين ده روز كانل سرد شده بودم 



و گاه گاهی خواستم بهش پیام بدم اما غرورم اجازه نميداد و منتظر موندم تا خودش پیام بده ک متاسفانه اون  این کارو نکرد  و بعد چند وقت ب رل رفیقش گفته بود ک من هنوزم دوسش دارم ولی چون از عشق قبلیش بهم گفت ولش کردم بره 

خلاصه گذشت و گذشت و من کلی از تنهایی افسردگی گرفتم وچون بهش علاقه خاصی داشتم با کسی دیگه رل نزدم و گاهی هم هر جا ک میرفتم میدیمش و احساس میکردم ک دنبالم میاد  و در كمبنم هس 


و دوباره بعد از چند وقت يه روز. رفتم پایین ک یهو دیدمش اومد جلو من  با یکی حرف میزنه و دقیق نمیدونستم تظاهر میکنه یا واقعا رلشه و جوری نگاهم میگرد ک حرصم گرفت و از حسادت ب سرعت  بدون توجه ب اطرافم رفتم سمتش و نگاه کردم تو صورتش ديدم نگاهم میکنه و بازم ب تلفنش ادامه میده عصبی شدم رفتم بالا دیدم پیم داده سلام خوبي  ک من جوابشو و ندادم  تا فرداش ک براش اس دادم شما؟  

ک دیگه خودشم جواب نداد 


و بعد چند وقت دوباره رل  رفيقش  برام اس داد ك با چندين نفر بعد از تو رل زده و ولشون كردع و گفته كسي براش شبيه تو نبوده 


منم ك كلا خودمو ب بيخيالى زدم ولى حقيقتش خيلي دلم گرفت و دلم واسش پر ميزد 


خلاصه وبهم گفت ميتونى ازش معذرت خواهي كنى برگردي و و ديگه هم از عشق قبليت صحبت نكني من هم اصلا قبول نكردم 



و بعد از چند وقت يكى از دوستام ك همسايشون بود  سئوالشو گرفتم ك بهم گفت اين پسره لاشيع و هوس بازع كلا خانوادگى بيشهورن و فلان …گفت ولش كن بيخيالش شو 

اين لايق تو نيس 


و من چند ماهى ب شهرستان  رفتم تا اين موضوع رو فراموش كنم و خط اوليم هم عوض كردم 

كه متاسفانه بازم نتونستم با اين موضوع كنار بيام و زياد شكسته بودم 


بعد از اينكه از شهرستان برگشتم تا ي هفته اي ده روزى بود ك سرو كلش پيدا نبود و نديدمش  كلي نگرانش بودم 

و بلاخره گذشت تا ي روز ك تقريبا  هوا ابرى  بود ديدمش پيش خودم خوشحال شدم و زوق كردم و اصلا ب رو خودم نياوردم و جورى رفتار ميكردم انگارى واسم مهم نيس  



و اون پرو تر از اين حرفا بود و اگه ميديد كسى رو نگاه ميكنم و يا كسي نگاهش رو من ميچرخه مثل قبلا عصبي ميشد و بهم علامت ميداد ك برو خونه و من تعجب بودم چرا هواسش ب  من ك ديگه باهاش در ارتباط نبودم هس   


و خلاصه بعد از اين همه اتفاق چندین روز گذشت ك ديدم   با علامت  و کلی نخ دادن و روش های مختلف دنبالم مياد درخواست ميكنه ک  دوباره برگردم و باهاش در ارتباط باشم  

و هى پياماى سلام خوبي و نصف نيمه و گاهى نتقه و چيزاي الكى ميفرستاد 


ولی من فک کردم الکی میگه و خلاصه حوصله دوباره باهم بودن دعوا کردن و ارتباط رو نداشتم و تا اون موقع شش ماهىى گذشته بود ك درخواستاش و خواهشاش هى بيشتر ميشد و من هم كلافه بودم چيكار كنم تا اينكه همين قبل عيد ي پسره هى رو من زوم بود و هر جا ميرفتم دنبالم ميومد و بلاخره شمارشون تو ي مغازه ك رفتم گذاشت كيفم و منم ي بار واس اينكه  رل قبليمو حرص بدم  باهاش تماس گرفتم و كلي باهم حرف زديم و در حد اشنايي معرفي كرديم ك هر چى ادا و تضاهر ميكردم فايده نداش فاش بود ازش خوشم نمياد و ولش كردم و بلاكش كردم و واينكه دوباره سروكلش پيداشد با ي خط ديگه  پيم داد گف چرا بلاكم كردي و از اين حرفا 

منم كه ديگه گفتم بهتره بشناسمش شايد ازش خوشم اومد ك از همون اوايل نظرم عوض نشد ازش خوشم نيومد و ديگه بهش پيام نميدم بلاكم نيس ولي وقتي غرغر ميكنه ك چرا جوابم درست نميدىو چرا نمياي سر قرار بهانه ميارى جوابش نميدم و اصلا حوصلشو ندارم خودشم الان خيييلى كم پى ميده در حد احوال پرسي 


و خلاصه دوباره رفتم شهرستان و چندين وقت نشستم و وقتي برگشتم با عصبيت بهم گفت خواهش ميكنم بر گرد چرا اذيت ميكنى و من ديشب باهاش چت كردم گفت بيا دوباره با هم باشيم و از نو شروع كنيم 



حالا چيكار كنم به نظرتون؟؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چیزی که فهمیدم ادم مغروریه و اینمدت از دوری شماهم بیکار نبوده و دوست دختر عوض میکرده و حالا باز یادش بشما افتاده و شمااینمدت درغم دوریش سوختی و ساختی .هرکسی جای شما باشه دوباره یه اشتباهو تکرار نمیکنه

خدایا ،ازت ممنون بابت نگاه پرمهرت،از اینکه یکی از فرشته هاتو.بمن سپردی ممنونم وازت میخام که  مثل همیشه کمکم کنی و نگهدارش باشی.دوست دارم خداجون.خدایا به همه کمک کن طعم مادرشدنو بچشند که بتونند عشق واقعیو تجربه کنند.کسی درمورد سرکلاژ شکمی سوال  داشت درخدمتم.
من بعدش افسردگى گرفتم

ازکجا معلوم بعدیمدت دوباره ولت نکنه بره سر یه موضوع دیگه و شما افسردگیت بدتر نشه

خدایا ،ازت ممنون بابت نگاه پرمهرت،از اینکه یکی از فرشته هاتو.بمن سپردی ممنونم وازت میخام که  مثل همیشه کمکم کنی و نگهدارش باشی.دوست دارم خداجون.خدایا به همه کمک کن طعم مادرشدنو بچشند که بتونند عشق واقعیو تجربه کنند.کسی درمورد سرکلاژ شکمی سوال  داشت درخدمتم.
ازکجا معلوم بعدیمدت دوباره ولت نکنه بره سر یه موضوع دیگه و شما افسردگیت بدتر نشه

اهوم ميدونم منم راستش سرد شدم ديگه واسم مهم نيس چون انقد دلخورى و استرس دادم ب خودم  ك معدم از كار افتاد مشكلات هورمونى واسم پيش اومد هنوزم زير نظر دكترم 


اصلا ديگه ب كسي دل نميبندم باورتون ميشه اصلا بود و نبودش واسم مهم نيس بسه هر چقد ب خودم حرص دادم 

بزار اون وابسته بشه من ديگه برام مهم نيس بمونه يا بره يا هرچى 

فقط دورا دور دوسش دارم امروزم ديدمش نگاهش نكردم بعد گفت چرا من با ماشين رد شدم نگاهم نكردى گفتم حواسم نبود گفت دروغ نگو تو عوض شدي چرا عوض شدي چرا اينقد نسبت ب من بي تفاوت شدي😔🖤 ديگه واقعا ادم قلبش بشكنه مث اول نميشه

اهوم ميدونم منم راستش سرد شدم ديگه واسم مهم نيس چون انقد دلخورى و استرس دادم ب خودم  ك معدم از ...

پس چه بهتر بهش وابسته نشو.

خدایا ،ازت ممنون بابت نگاه پرمهرت،از اینکه یکی از فرشته هاتو.بمن سپردی ممنونم وازت میخام که  مثل همیشه کمکم کنی و نگهدارش باشی.دوست دارم خداجون.خدایا به همه کمک کن طعم مادرشدنو بچشند که بتونند عشق واقعیو تجربه کنند.کسی درمورد سرکلاژ شکمی سوال  داشت درخدمتم.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز