من چهار ماهه باردارم شوهرم خیلی کم محبت شده نسبت بهم قبلا حتما باید وقتی میخابید کنارش میبودم ،باهام حرف میزد میگفتیم و میخندیدیم به راحتی گوشیشو میداد دستم اما الان رفتارش خیلی تغییر کرده احساس میکنم چون ظاهرم تغییر کرده ازم دلسرد شده گوشیشو جدیدا میزاره بی صداو بهم میگ وسیله شخصیمه و حق دست زدن بهش نداری ،امشب دیگ طاق نیاوردم از این رفتاراش خسته شدم و باهم بحثمون شد داشت میرفت دلم ب رفتنش رضا نبود اومدم مامع رفتنش بشم ناخوداگاه لباسشو جر دادم ایشونم نامردی نکرد مشتشو کوبید تو کمر من 😞ی در گوشی محکمم بهم زد بنظرتون چی باعث این همه تغییر میشه توی زندگی من هیچ جوره کمش نزاشتم تا ب الان 😞
🥺🥺🥺🥺
دقیقا مثل من
من خیانت بود و دیدم انشاالله تو نبینی
😔😔😔😔😔 با تصمیم همدیگه باردار شدین؟ یا ناخواسته؟
شوهر من پدر مادرش فوت شدن پدرش بنگاه دار بوده از قضا پدرش خونه داشته ک برادراش همه تو یک محل زندگی میکردن شوهرم توقع داشت من برم تو خونه ی ۴۰متری ک بالا سرمم جاریم زندگی میکرد بشینم واقعا سختم بود چون میدونستم حرف و حدیثش زیاده بخاطر همین منم اومدم زیر زمین پدری خودم نشستم اینو بگم پدر منم ب رحمت خدا رفته حالا امشب ک بحثمون شد مادرم سروصدای مارو شنید نگران شد اومد دم در و صدام زد و کمی با شوهرم بگو مگو کردن ،بعد اون شوهرم رفت سمت خونه خودشون تولد و منم اومدم خونه خدم ساعت۱۲شب اومد خونه و از همین جریان نا رضایتی داره اما جمعه منو زهر مار کرد😞
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
