عزیزم من اصفهان هستم خیلی سال پیش بودبیست سال پیش بود.پیرمردی بودبه نام حج رضا.انوقتا گوشی وموبایل نداشتیم شماره اش را ذخیره کنیم .یادمه اهل رهنان اصفهان بود.چندروز خرما دنبه بستم.بعدآمدبادو انگشتش ازپشت ازمقعد داخل کرد وستون مهره را گرفت وبه اطرافیانم گفت فقط گوش کنیدصدای جا انداختنش باورکن صدای تق تق جاانداختنش همه شنیدیم من درد کشیدم بخاطرانگشت داخل کرد.گفت استراحت کن وتکون نخور جز دستشویی ان هم یواش کسی ببردت.من رعایت کردم هرچی گفت.خدا هیرش بده من بدجور درد داشتم ولی خوب شدم تا الان.پیرمرد بودولی تا ام ارای مرا دید همه چیز را مثل دکترها گفت.اصلا بنظرسوادم نداشت شایددرحدخاندن نوشتن.ولی آموزش دیده بود.ولی اگردرشهرخودتون یاجایی همین نی نی سایت بپرسی کسانی هستن که دیسک جامی اندازن.یادمه پیرمرده گفت من همین امروز دیسک دوتاخاهرمسن جاانداختم که دیگه از درد خم شده بودن