2777
2789
عنوان

بیاین یچی بامزه بگم وبرم

407 بازدید | 36 پست

میگم ما قبل ازدواج که باهم حرف میزدیم

همسرم هرجا میرفت گزارش لحظه به لحظه میداد

مثلا از خانه بیرون اومدم

منتظر تاکسی ام

پیاده شدم

بازار شلوغه

توصف نونوایی هستم

گاهیم زنگ میزد اینارو میگفت

منم شاغل بودم همش درحال گزارش دادن بود😄😄

دیشب بعد ۱۰ سال بهش گفتم یادته اینو

گفت آررره بازم گزارش میدم پس خندیدیم😂

الان صبح زود رفته بیرون عکس فرستاده از صف نونوایی🤣🤣


بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

😂😂

من چندتا دوست داشتم، گزارش لحظه به لحظه رو به خانوادشون میدادن تو زمان دانشگاه 

😐😐

من اصلا خوشم نمیاد،  شاید هفته ای یبار بهشون زنگ بزنم احوال پرسی کنم، ولی درمورد کار و چیزای دیگم هم دوسندارم چیزی بدون 

وای ما زمون آشناییمون شوهرم افتاد پاش شکست هیچی سرکار هم نمیرفت خونه بود و بیکار...منم دانشگاه میرفتم یعنی از ۷ صبح شروع میکرد تا غروب که من برگردم....دائم هم گزارش خودشو میداد مامانم چی گفت داداشم چی گفت، من سر کنفرانس بودم یهو پیام میداد خب دییییگه چه خبر😂😂😂😂

💕هُوَ رَبُّ المُستَحیل و أنت تبكي عَلَي المُمكن ,او خداوند ناممکن هاست،در حالی که تو بر ممکن ها گریه میکنی...💕
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز