از چی ؟
دوست من طرحش بود....میگفت شیفت شب بوده...صبح نزدیکای ساعت ۵ صبح رفته آزمایشگاه....هیچی دیگه ...دیده در حال عملیات خ اک بر سری هستن...جیم شده
یه بارم میگفت وقتی عمل میکنن حتما باید بعدش باد معدشون در بیاد تا بفهمن عوارض ندارن....میگفت هی باید بریم بپرسیم خروستون صدا داده یا نه
خیلی جیزا تعریف میکرد..از خاطرات خوبش که همراههای بیمار خوشحال شدن و قدر دانی کردن....هم خاطرات بد و فوت و موارد دیگه