بنظرتون من حساسم یا خانواده من غیر عادی هستن بشدت کنترل گر هستن من ۲۸ سالم هست و دوتا بچه دارم و متاهل هستم .اونقدر تو خونه پدری اذیت شدم اجازه گوشی داشتن نداشتم اجازه تنها بیرون رفتن نداشتم حتما حتما با مامانم باید می‌بودم حتی اجازه آرایش کردن نداشتم اجازه اینکه دوستام بیان نداشتم و حتی دوستی نداشتم چون اونقدر با دوستام بد برخورد می‌کردند ک کسی باهام دوست نمیشد بشدت افسردگی گرفتم و به زور تونستم دیپلم بگیرن چون نمیذاشتن .اتفاقاتی پیش آمده ک تصمیم گرفتم کنکور بدم و برم دانشگاه رشته مد نظرم چون من عاشق پرستاری هستم و همیشه حسرت دانشگاه رو داشتم الان برادرم فهمیده و میگه از کله ات بنداز بیرون دانشگاه و درس نمیزارم بری و اینکه من با زور تونستم شوهرم راضی کنم میدونم شوهرم بفهمه اونا مخالفن از فرصت استفاده می‌کنه و اینکه شوهرم درآمد خییلی خوبی ندارن با توجه به گرونی من می‌خوام آینده بچه هام تضمین بشه .بنظرتون از دست خانواده ام چیکار کنم اونقدر از صبح زنگ زدن منو تهدید کردن که نگو کلی گریه کردم
بگو نمی‌رم
بعد بشین درس بخون یواشکی از خانوادت کنکور بده
همش میگن بشین بچه هاتو نگه دار .از اول هم اینطور بودن از بچگی یادم میاد همش کابوس بچگی هام میبینم که چقدر با من بد بودن و همش دعوا داشتن با من انگار با من بحث بودن .پوتین می‌خریدم با چاقو برادرم پاره میکرد .می‌خوام رابطمون باهاشون کم کنم
🖤🖤🖤کاش حداقل هیچ قدمی برای آدم برنمی‌دارن حداقل کاری به کارت نداشتن،
انشاالله که میری و درس میخونی
اگر قطع رابطه کنم باهاشون شوهرم با من رفتارش بدتر میشه چون می‌شناسمش
اینجور دخالت ها معمولا بخاطر این پیش میاد که یا بهت کمکی میکنن یا تو انجام کارهات ازشون کمک میگیری این مواردو تو اطرافیان دیدم
موارد زیادی دیدم که زمان مجردی تحت کنترل خانواده بودند ولی اولین باره میشنوم کسی بعد از ازدواج هم اجازه بده اینقدر خانواده‌اش کنترلش کنن چرا کمی شجاعت به خرج نمیدی و این ماجرا رو یکبار برای همیشه تموم نمیکنی؟ بهشون بگو بزرگ شدی و دیگه اجازه نمیدی برات تصمیم بگیرن تو هیچ موردی هم باهاشون مشورت نکن میخوان چیکار کنن؟ اعدامت که نمیکنن. به نظرم اینقدر که اونا مقصرن شما هم هستی چون ازشون میترسی.
