وقتی ازدواج کردم خانواده شوهرم و جاریهام خیلی برون گرا بودن من برعکس بشدت درونگرا
خلاصه خیلی اذیت میشدم چون موقعیت زندگی و شهری که زندگی میکردم و چهره ام کمی از مال اونا بهتر بود فکر میکردن خودمو میگیریم خیلی کنایه میزدن یا سرد شده بودن و همینطور اطرافیانشون در این وسط جاریم خیلی سو استفاده میکرد و بدتر خودشو خونگرم نشون میداد از قضا من چون سیاستم خوبه سعی کردم از رفتار جاریم تقلید کنم و ادا برونگراها رو دربیارم ودر آخر بعد از مدت زیادی دیدی این اخلاق دیگه عادتم شده و من از اونا خونگرم تر شدم و خود بخود تغییر اساسی و چشمگیری کردم از اونا هم بیشتر
الان ۱۴ ساله میگذره و شخصیتم کلن عوض شده