اومدم خونه مامانم اینا

غم_بی_پایان

مدیر استارتر

عضویت: 1401/10/04

تعداد پست: 1030

من همونم که گفتم استرس میگیرم بگو که اون کارونمیکنی .

ن نمیکنم، حداقل بخاطر بچم، درسته من کار بدی کردم جوابش دادم ولی خب 

اونم در حق من بدی کرد، حتی پیامم نداده ک بلند شو بیا خونه😒

15سالم بــود ک عاشقت شدم ،با حرفات خامم کردی و عقل از سرن پروندی ،دیگ هیچی برام مهـــم نبود(ن آبروی پدر ن مادر)،همه ی زندگیم تو شــده بودی،خونوادم مخالفت کردن و من تو رو انتخاب کردم حتی حاضر شدم بخاطرت آبروی بابامو ببرم،همه چی ب خوبی پیش رف خونوادمم قبولت کردن روز جشن فرا رسید و من بخاطر آرایشگری ک تو انتخاب کردی بعد 6 روز از عقدمون یه سیلی خوردم،اونروز پیش همه حتی غریبه ها هم خورد شدم،از اونروز ب بعد دیگ هیچی مث قبل نشد،من بجای روزای خوش،روزای بد زندگیمو گذروندم،بخاطر حـــرفات،مـادرت منو تحقیر کرد پیش عروس داییم،از اونروز دیگ خیلی پیر شدم دیگ همون دختری نشدم ک بقیه میشناختن شدم یه دختر سرد و بی احساس،دلم شد مث سنگ الانم ک 20 سالمه وقتی بهم نگا میکنن فک میکنن من یه زن 30 سالم

1402/02/09

|

01:25

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

غم_بی_پایان

مدیر استارتر

عضویت: 1401/10/04

تعداد پست: 1030

سلام . عزیزم تو تاپیکت جواب منو داده بودی اومدم بخونم ترکیده بود . چی گفته بودی .

راستی تاپیکم چرا ترکید 😐

من زیاد آشنایی ندارم با نی نی سایت

15سالم بــود ک عاشقت شدم ،با حرفات خامم کردی و عقل از سرن پروندی ،دیگ هیچی برام مهـــم نبود(ن آبروی پدر ن مادر)،همه ی زندگیم تو شــده بودی،خونوادم مخالفت کردن و من تو رو انتخاب کردم حتی حاضر شدم بخاطرت آبروی بابامو ببرم،همه چی ب خوبی پیش رف خونوادمم قبولت کردن روز جشن فرا رسید و من بخاطر آرایشگری ک تو انتخاب کردی بعد 6 روز از عقدمون یه سیلی خوردم،اونروز پیش همه حتی غریبه ها هم خورد شدم،از اونروز ب بعد دیگ هیچی مث قبل نشد،من بجای روزای خوش،روزای بد زندگیمو گذروندم،بخاطر حـــرفات،مـادرت منو تحقیر کرد پیش عروس داییم،از اونروز دیگ خیلی پیر شدم دیگ همون دختری نشدم ک بقیه میشناختن شدم یه دختر سرد و بی احساس،دلم شد مث سنگ الانم ک 20 سالمه وقتی بهم نگا میکنن فک میکنن من یه زن 30 سالم

1402/02/09

|

01:26

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

eliiiii75

عضویت: 1401/03/29

تعداد پست: 2198

ن نمیکنم، حداقل بخاطر بچم، درسته من کار بدی کردم جوابش دادم ولی خب  اونم در حق من بدی کرد، حتی ...

آفرین عزیزم شما مادری . مادر باید قوی باشه . 

1402/02/09

|

01:28

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

eliiiii75

عضویت: 1401/03/29

تعداد پست: 2198

راستی تاپیکم چرا ترکید 😐 من زیاد آشنایی ندارم با نی نی سایت

گزارش زدن حتما 

1402/02/09

|

01:28

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

maya77

عضویت: 1401/06/29

تعداد پست: 11081

بخاطر آرایشگاه، من نمیخاستم برم آرایش زن دوستش 

بعد چرا حالا زد تورو 

نرفتی مگه؟

 هر آدمی تو زندگی باید کسی رو داشته باشه که حس کنه با نبودنش دنیاش خراب میشه!اگر تو طول عمرت همچین کسی رو نداشتی فقط عمرتو هدر دادی!  عشقم همه زندگیم💋 ❤ بابام همه دنیام ، تا هستی هستم نفسم ب نفسهای تو بنده ❤ مامان قشنگم تو قلب من همیشه زنده ای 🥺🤍❤🖤

1402/02/09

|

02:29

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

غم_بی_پایان

مدیر استارتر

عضویت: 1401/10/04

تعداد پست: 1030

بعد چرا حالا زد تورو  نرفتی مگه؟

چرا همونی ک اون میخاست شد، میخاستن منم مث زنداداشاش کلفت خونه ننش کنه، منم قبول نکردم ک مادرشوهرم برا تعیین تکلیف کنه، 

15سالم بــود ک عاشقت شدم ،با حرفات خامم کردی و عقل از سرن پروندی ،دیگ هیچی برام مهـــم نبود(ن آبروی پدر ن مادر)،همه ی زندگیم تو شــده بودی،خونوادم مخالفت کردن و من تو رو انتخاب کردم حتی حاضر شدم بخاطرت آبروی بابامو ببرم،همه چی ب خوبی پیش رف خونوادمم قبولت کردن روز جشن فرا رسید و من بخاطر آرایشگری ک تو انتخاب کردی بعد 6 روز از عقدمون یه سیلی خوردم،اونروز پیش همه حتی غریبه ها هم خورد شدم،از اونروز ب بعد دیگ هیچی مث قبل نشد،من بجای روزای خوش،روزای بد زندگیمو گذروندم،بخاطر حـــرفات،مـادرت منو تحقیر کرد پیش عروس داییم،از اونروز دیگ خیلی پیر شدم دیگ همون دختری نشدم ک بقیه میشناختن شدم یه دختر سرد و بی احساس،دلم شد مث سنگ الانم ک 20 سالمه وقتی بهم نگا میکنن فک میکنن من یه زن 30 سالم

1402/02/09

|

14:06

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

fa_me

عضویت: 1402/01/15

تعداد پست: 4659

عزیزم حالت چطوره بهتری ؟

1402/02/09

|

15:50

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

غم_بی_پایان

مدیر استارتر

عضویت: 1401/10/04

تعداد پست: 1030

عزیزم حالت چطوره بهتری ؟

آره خوبم 

الان از دیروز اومدم شوهرم اصلا زنگ نزده ک بیا خونه یا نیا

15سالم بــود ک عاشقت شدم ،با حرفات خامم کردی و عقل از سرن پروندی ،دیگ هیچی برام مهـــم نبود(ن آبروی پدر ن مادر)،همه ی زندگیم تو شــده بودی،خونوادم مخالفت کردن و من تو رو انتخاب کردم حتی حاضر شدم بخاطرت آبروی بابامو ببرم،همه چی ب خوبی پیش رف خونوادمم قبولت کردن روز جشن فرا رسید و من بخاطر آرایشگری ک تو انتخاب کردی بعد 6 روز از عقدمون یه سیلی خوردم،اونروز پیش همه حتی غریبه ها هم خورد شدم،از اونروز ب بعد دیگ هیچی مث قبل نشد،من بجای روزای خوش،روزای بد زندگیمو گذروندم،بخاطر حـــرفات،مـادرت منو تحقیر کرد پیش عروس داییم،از اونروز دیگ خیلی پیر شدم دیگ همون دختری نشدم ک بقیه میشناختن شدم یه دختر سرد و بی احساس،دلم شد مث سنگ الانم ک 20 سالمه وقتی بهم نگا میکنن فک میکنن من یه زن 30 سالم

1402/02/09

|

18:25

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

fa_me

عضویت: 1402/01/15

تعداد پست: 4659

آره خوبم  الان از دیروز اومدم شوهرم اصلا زنگ نزده ک بیا خونه یا نیا

ببین تو اول بشین فکر کن ک دوستش داری یا نه بعد ببین اون می ارزه باهاش زندگی کنی یا نه. اگه آره برو و دیگ جوابشو پس نده .من هر چی که نوشتی رو کااامل درک کردم چون پدرو مادرم همینطور بودن واقعا دلم میخواد بیام دستتو ببوسم بخاطر اذیت هایی که میشی. اما اگه نه نمی ارزه ولش کن .مگه تو چقد جوونی می‌کنی ولش کن .خونه بابات هم ی مدت سخت میگذره بعد عادی میشه عزیزم .مگه تو چقد جون داری که کتک بخوری . اصلا حیف از توعه. هزار نفر میشناسم که جدا شدن و بهترین ازدواج رو کردن . من خیلی نگرانتم همش برات دعا میکنم 

1402/02/10

|

00:23

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب