از امشب شروع کن یه شام ساده بذار مثلا عدس پلو که راحته
خواستی بخوابی هم بگو فلانی من خسته ام صبح صدام نکنید وسایل صبحانه تو یخچال هست از خودتون پذیرایی کنید
قشنگ بخواب تا ۱۰_۱۱ بعدشم پاشو سبزی پلو بذار با تن ماهی
خیلی بی انصافی می کنن تو این رابطه شما داری خیلی اذیت میشی شوهرت رو بنداز تو سختی تا متوجه بشه اینجور ادامه بدی شوهرتم فکر می کنه لیاقت شما کارگریه
قشنگ شوهرت کمک کنه متوجه میشه زیاد خرج درست کن امشب از بیرون غذابگیره شماهم بگو بخند جلو شوهرت ولی کار خونه رو کمتر انجام بده تا شوهرت ببینه همه چی بهم ریخته شده بهش کار خونه هم‌بگو انجام بده
بیچاره تر از شما نیست مطمئن باش بزار کمک کنه بعد یه مدت خودش نمی زاره زیاد بیان نه اون خسته میشه نه خودت
تو رو خوب درک میکنم تا سه سال پیش خانواده شوهرم همینطور با من رفتار می کردن نزدیک پونزده سال خیلی اذیت شدم تا با ابن شیوه از سو استفاده اونا راحت سدیم با احترام و سیاست
والا عجب بی شخصیتن
من تا حالا بچه های خواهرامم نبردم دسشویی
من خواهرشوهرام اینطوری رفتار کنن همون اول به شوهرم میگم و با رفتارم نشون میدم دوس ندارم بمونن خونه م
گفتن بچه رو ببر دستشویی ی بهونه پیدا کن ی کاری بگو و بگو دستم بنده و دیگه محل نده و هیچی نگو،یا میری سر ی کاری بچتو بده دستشون بگو مراقب بباش تا کارم تموم میشه،یا غذا میپزی وسایل سالادو یا خورد کردن و...بیار جلوشون بگو خواهر ایناپای تو
