امسال کل عید خواهر بزرگم تهران نبودن . ما هم با مامان و بابام تا نهم نبودیم شهرستان بودیم. بعد از تعطیلات دوست داشتم خانوادم (مامانم اینا خواهرم اینا داداشم اینا) رو دعوت کنم برای مهمونی عید چون ما همه رو با هم دعوت میکنیم داداشم چون از شوهرم کوچیکتره اول من دعوتشون میکنم خانومشم حاملس امسال مهمونی عید نمیدن. خلاصه چند بار خواستم افطار دعوتشون کنم شوهرم با نیش و کنایه و غیرمستقیم اجازه نداد گفت مگه مامانت که بزرگتره دعوت کرده خواهرت که بزرگتره دعوت کرده شما کوچیکتری صبر کن بعد از اونا. اگر اصرار کنم اختلاف میشه و دعوا حوصله دعوا رو ندارم. شما باشین چکار میکنین؟
نمیدونم منکه خدای بی سیاستی هستم اکه سایت داشتم الان به درد خودم اشک نمیریختم
میخوام از زنده بودن لذت ببرم رسالت من اینه،با سختیا میجنگم چون رسالت من اینه،من اومدم زندگی کنم نه بردگی من برده ی پول و خوراک و اموالم نیستم من میخوام با حداقل داشته هام شاد باشم و اگر روزی مادر شدم یاد بچم بدم از زنده بودن شاد باشه درست مثل یه فیلیپینی🔴🔴🔴دختر نازم مرسی منو لایق دونستی و فرزندم شدی 🔴🔴🔴
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
چه واجبه به خاطر مهمونی به خانوادت حرف بشنوی خدای نکرده اونا محتاج غذا نیستن .بذاربه نوبت .اول مادرشوهر وخاندانشو دعوت کن بعد مادرت رو.بازم میگم نوبت رو رعایت کن مردا دنبال بهانه هستن