سلام بچه ها
بیاید از سوتی هاتون بگید
من خودم خدااااای سوتی بودم و هستم
اوایل خونه پدرشوهرم بودیم بعد نصف شب خاستم برم حموم قبل من شوهرم رفته بود
بعد گفتم من خیلی آروم برم کسی متوجه نشه
حالا خواهر شوهرام و شوهراشونم بودن
رفتم ک برم تو حموم تا پامو گزاشتم رو کفش کف حموم خیس بود پام سر خورد چنان جیغی کشیدم ک همه از خواب پریدن
حالا من با تاب و شلوار بدون روسری
همه هم بالا سرم بودن🤕
من برام سواله چرا اینجا ب شوهرتون میگین نامزد
نامزد بما میگن ک محرم نشدیم هنوز😁
منم این خاطره رو دارم با تفاوت این که بجا روشن کردن لامپ حموم زنگ رو زدم همه از خواب پریدن به چوخ رفتم
حالا چرا نصف شبی خواستی بری حمام
شماهم بگید اگ میدوستید
😂
من اوایل خیلی با شوهر خواهر شوهرم رو دربایستی داشتم
بعد شوهرم گفت زنگ بزن خونه خواهرم ببین اگ خونه هستن بریم اونجا بعد زنگ زدم شوهر خواهر شوهرم گوشی و برداشت منم نمیدونستم چی باید بگم بعد گفتم سلام زهرا هست حالا زهرا دختر یک ساله خواهر شوهرم ک اصلا نمیتونه حرف بزنه
گفت آره گوشی داد بهش منم بهش گفتم خونه این بیایم خونتون😞💔
هنوز خجالت میکشم ازین حرکت خنگولم
بسیاااار سوتی دادم و همچنان میدم🤣
از همه بدتر اینه اتاق ما همیشه صدای در اوردن دستمال کاغذی میده🤣
