خیلی ناگهانی.خانوادش مهمونمون بودن .گفت قفسه سینم درد میکنه گمونم بخاطر افطاره که سنگین خوردم.دردش زد به دستش بردیم بیمارستان همون موقع ..تا فردا بعد ازظهر تحت مراقبت بود درد زیادی هم نداشت.یهو ایست قلبی کرد .
همسرم خیلی سالم بود اهل هیچی نبود .از نظر انسانیت و مهربونی کم نظیر بود ولی خب رفت و ما رو تنها گذاشت