اره واقعا من خیلی عذاب میکشم از دست این موتوریا ما شهرکون جلو خونمون فضا باز تر از محیطای دیگست خلوت ترم هست بزا همین چنتا موتوری هستن میان اینجا کورس میزارن وای خدا بعضی وقتام کلاچو میگیرن گازو تا ته میچرخونن صدای موتور تو کل محوطه میپیچه بخدا ب جنون میرسم اینقدددد نفرین میکنم همش ارزو مرگشون دارم پارسال یکیشون خورد زمین وای از خوشحالی داشتم میترکیدم چیزیشون نشد گفتم کاش سقد میشدی تا درس عبرت بشه
قطعا قبول نمیکنن
مگه هزینه و دردسرش کمه که اینکارو کنن؟
کابینت عوض میشه، لوله کشی آبها، فاضلاب مشکل پیدا میکنه، چند روز هم دردسر تعمیرات دارن با اونهمه هزینه!
شما باید خودتون یه فکری کنین و هزینه کنین واسش
اون پولا همه برن درک
ناراحتم چرا از سادگیم سو استفاده کردن ؟
چرا شوهرم از اعتمادم سو استفاده کرد؟
چرا بهم دروغ گفتن؟
چرا شوهرم هنوزم ک هنوزه به دروغ میگ ک اون پولا خرج زندگیمون شده درصورتی ک از روز برام روشن تره هزارتومتشم نشده؟
از دست خودم دلگیرم ک چرا گزاشتم حقمو بخورنو من نفهمم
ناراحتم ک چرا وقتی فهمیدمم بیان نکردم درست توضیح نخواستم چیکار کنم موندم هرروز ک پا میشم میگم من بخشیدمو تموم شد اخر شب باز یادم میاد دلم میگیره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
